اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن (سند ۱۹ )
پنجشنبه 96/06/09
اعتراف بزرگان اهل تسنن به تواتر حدیث غدیر:
جلال الدين سيوطی (متوفای 911هـ)
نویسنده کتاب می نویسد:
“اين حديث را امام احمد و مسلم از براء بن عازم نقل كرده اند و احمد مجدداً آن را از بريده بن حصيب و ترمذی و نسائی و ضياء مقدسی از زيد بن ارقم آن را نقل كرده اند.
هيثمی می گويد: رجال سند احمد همه ثقه هستند و در مورد ديگری گفته است راويان آن راويان صحيح بخاری هستند. سيوطی میگويد: حديث غدير متواتر است.
علت ايراد اين حديث آن است كه اسامه به علی (ع) گفت: تو مولای من نيستی، بلكه مولای من پيامبر است. رسول خدا صلی الله عليه و آله پس از شنيدن اين سخن فرمود: هر كس من مولای او هستم، علی نيز مولای او است.”
ادامه دارد…
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن (سند ۱۸)
پنجشنبه 96/06/09
اعتراف بزرگان اهل تسنن به صحت حدیث غدیر:
هیثمی پس از نقل واقعه غدیر و اشاره به حدیث غدیر با عبارت:
"من کنت مولا فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر معه الحق حیث ما دار”
و اعتراف به اینکه معنای “ولی” در این حدیث “ولایت و سرپرستی” است، می گوید:
در صحت حديث غدير شكی نيست، زيرا گروهی مانند: ترمذی، نسائی و احمد آن را با سند نقل كرده اند، اسناد اين حديث فراوان است و شانزده تن از اصحاب آن را روايت كرده اند، و در نقلی كه احمد دارد می گويد: سی نفر از اصحاب در زمان خلافت علی عليه السلام وقتی كه علی از آنان در خواست گواهی بر شنيدن اين حديث از رسول خدا صلی الله عليه وآله نمود، شهادت دادند كه آن را از پيامبر شنيدهاند.
بيشتر سندهای اين حديث صحيح و حسن است و سخن كسی كه بر سند آن بخواهد ايراد میگيرد، ارزش توجه ندارد.
الصواعق المحرقه
ادامه دارد…
جنسي که مشابه داخلي دارد، مطلقاً از خارج وارد نشود
پنجشنبه 96/06/09
يکي از راهها اين است که جنسي که مشابه داخلي دارد، مطلقاً از خارج وارد نشود؛ اين را من بارها گفتهام - حالا مسئلهي قاچاق را بعد عرض خواهم کرد؛ مسئلهي قاچاق هم خودش يک مسئلهي مهمّي است- به شکل رسمي وارد نشود. روشهايي [هم] دارد؛ بالا بردن تعرفهها يا جلوگيري از واردات در آنجايي که مشابه داخلي وجود دارد. [البتّه] بهانههايي آورده ميشود - من آن بهانهها را هم ميدانم، آنها را هم شنيدهام؛ حالا اشاره هم خواهم کرد- [امّا] اصل بايد اين باشد که توليد داخلي ترويج بشود. من اطّلاع پيدا کردم که در تهران - حالا شايد در شهرستانها هم هست- بعضي از فروشگاهها مقيد شدهاند که جز توليد داخلي را نفروشند؛ تابلو هم زدهاند؛ عکسش را گرفتند براي من آوردند و من ديدم. تابلو زدهاند، تابلوي بزرگ، که در اين فروشگاه فقط توليد داخلي فروش ميرود. بارکالله! آفرين بر اين انسان باغيرت، بر اين انسان مصلح! هرچه در اين فروشگاه هست، توليد داخلي است.
نقطهي مقابلش، فروشگاههايي هستند که وقتي انسان وارد ميشود، هرچه چشم ميگرداند، توليد خارجي است. متأسّفانه بعضي از اين فروشگاهها که فروشگاههاي بزرگ هم هستند، مربوط به خود دستگاههاي حکومتياند! چرا اين کار را ميکنند؟ اين کار بايد زشت شمرده بشود. شما ميخواهي کارگر داخلي را بيکار کني، کارگر بيگانه را بهرهمند و برخوردار کني براي پُز دادن! جنسهاي داراي نشان خارجي را [ميآورند]، يک عدّه پولدار هم - پولدارهاي نوکيسهي تازه به دوران رسيده که متأسّفانه در کشور کم نداريم- دنبال نشانهاي خارجياند؛ به قول خودشان برندهاي خارجي. بنده از اين کلمهي «برند» هم خيلي بدم ميآيد.
فروش کالاي خارجي و مصرف کالاي خارجي بايد در جامعه بهعنوان يک ضدّ ارزش شناخته بشود، مگر آنجايي که مشابه داخلياش نيست. آنجايي که مشابه داخلياش نيست، خب بله، اشکالي ندارد؛ ما که دور خودمان حصار نکشيدهايم؛ ما با دنيا ارتباط داريم، تعامل داريم، ميخريم، ميفروشيم؛ ممکن است يک جاهايي هم باشد که توليد داخلي اصلاً بهصرفه نباشد - از اين قبيل هم داريم مواردي را- [واردات] اشکالي ندارد. آنجايي که ما توليد داخلي داريم و ميخواهيم داشته باشيم و کارگر ما مشغول آن کار است و ارزش افزوده ايجاد ميکند، آنجا ما برويم اين توليد داخلي را کنار بگذاريم، شبيه اين را از خارج بياوريم با قيمت گاهي چندبرابر و بهخاطر اينکه اين نشان خارجي دارد، نشان فلان کارخانهي معروف فلان کشور اروپايي را دارد، اين را مصرف بکنيم، اين بايد ضدّ ارزش شمرده بشود.
با تدبير و همت واردات بايد مديريت و کنترل گردد
از کالاهاي وارداتي، همينطور که عرض کرديم، بهطور معقول جلوگيري بشود. من طرفدار افراط در اين قضايا نيستم؛ طرفدار حکمت و تدبير در اين قضايا هستم. نميگويم دروازهها را [ببنديد]؛ نه، مراقبت کنيد؛ ببينيد چه چيزي بايد وارد بشود، وارد کنيد و چه چيزي نبايد وارد بشود، وارد نکنيد.
بیانات امام خامنه ای در دیدار با کارگران - 95/2/8
دلش نوشت.........1
پنجشنبه 96/06/09
واقعا دیگه خسته شدم از آرایش کردن هر روزه ………خیابان گردی های بی هدف …….. بازارگردی های بیمورد….
دیگه خسته شدم از اینکه شب و روز بفکر خودنمایی و آرایش کردن باشم ……..برای اینکه مثلا یک نفر من را ببینه و اونم توی دلش بگه : چقدر قشنگه………………..واقعا که چی بشه؟!!!!!
چی گیر من میاد؟!!!
خسته شدم از دوری خدا ……..از بی نمازی …….از بی توجهی به روزه ماه رمضان…….از فراموشی مرگ و قیامت!!
خسته هستم از تلف کردن ایام جوانی ……..چقدر خواستگارهای خوب را رد کردم با غرور و تکبری که داشتم…..چقدر فرصتهای خوب زندگی کردن را از خودم گرفتم…….چقدر منتظر هوسهای دست نیافتنی شدم…..
میخواهم برگردم ……..میخواهم جبران کنم……..من دیگه عوض خواهم شد………من باید همه خسارتهایی را که به خودم و دیگران زده ام را جبران کنم…….باید برگردم …….باید!!!!!
میخواهم برای خودم و خدای خودم زندگی کنم……دیگر حرف دیگران برایم فرقی نمی کند……..زشت باشم یا زیبا ……..دیگر زندگیم را بر مبنای رضایت خدا قرار خواهم داد.
⬇خدایا من برگشتم …….من آمدم ……..مرا دریاب.