"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(8)
دوشنبه 96/06/13
هدف از همه این گروه گروه شدن ها «فاستبقوا الخیرات» است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
خب حالا قرار است ماجرا چه جوری جمع و جور بشود؟ هدف بعثت انبیا به خاطر بهشت بود. کل بعثت انبیا به خاطر تحقق کلمه ربوبیت بود. خدایا، بهشت که هنوز واقع نشده. تربیت تو هم که تکه تکه در امتها شکل گرفت. هر کسی هم که الآن بعد از مثلاً سال دو هزار و شانزده میلادی میایستد و نگاه میکند، میگوید من بهترین هستم. مسیحی میگوید من بهترین هستم، یهودی هم میگوید من بهترین هستم، اتفاقاً هزار ساله حکومت در آینده و ارث زمین نیز مال من است. امت اسلامی هم میگوید من بهترین هستم، در امت اسلامی داعش هم میگوید من بهترین هستم.
خدایا، تکلیف اینها چه میشود. وهابیت میگوید من بهترین هستم، اسماعیلیه میگوید من بهترین هستم، بر اعتقادش هم ایستاده. شیعه انقلاب اسلامی هم میگوید من بهترین هستم. آن شیعهای هم که انقلاب اسلامی را قبول نکرده میگوید من بهترین هستم. خدایا، تکلیف اینها چه میشود؟ در آیه ۴۸ سوره مائده خدای متعال از این تکلیف سخن میگوید. لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ. موضوع موضوع مسابقه است، باید در خیرات سبقت بگیرید، یک عرصه مسابقه سامان پیدا خواهد کرد. یک عرصهای که یهودی و مسیحی و زرتشتی و مسلمان و دیگر صاحبان مذاهب و مکاتب و ادیان در این مسابقه شرکت بکنند.
موضوع موضوع خیرات است. ببینید، این آیه ۴۸ سوره مائده از چهار بخشی که تا حالا ذکر شد کد دارد. لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجًا، به سمت دنیا آمدید. برای هر کدامتان شریعت و منهاج قرار دادیم، وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً، اگر خدا میخواست شما را امت واحده قرار میداد. این شریعت و منهاج در راستای آن امت واحده است، لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم. خدا میخواهد در این دوران دنیا شما را امتحان بکند. که چی؟ خدایا، اینها را گفتی که ما در این دوران دنیا چه کار بکنیم؟ تمام امتها فقط یک موضوع دارید.
ببینید، خطاب این آیه به امت پیامبر اکرم نیست. خطاب آن به همه مجموعه لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجًا است. به همه صاحبان مذاهب و مکاتب. شما یک وظیفه دارید، فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ. سبقت در خیرات. خیرات یعنی چی؟ یعنی ولایت. ولیّ شما کی است؟ به سمت ولایت او سبقت بگیرید.
مسلمین، ولی شما کیست؟ شیعیان، ولی شما کیست؟ نصاری، ولی شما کیست؟ موضوع ولایت است. موضوع چشمه خیرات است. به سمت آن سبقت بگیرید. شما باید توی دنیا بهرهمندترین از خیرات بشوید. إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا. یک زمانی خدا همهتان را جمع میکند. بحث سر این جا است. نگویید جدا جدا جدا جدا بودیم. پیامبران ما جدا جدا جدا جدا بودند. إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا. یک زمانی وقت جمع همگیتان است. جمع لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم. از این جا باید نتیجه بگیرید،
آماده بشوید. یک زمان زمانِ فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ است. زمان سبقتگیری به خیرات. اگر پیش از این آزمون داده باشید. لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم. توی بلا و آزمون رفته باشید و بهرهمندی از آن چیزی که خدا عطا کرد و سبقت گرفته باشید، در صحنه إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا که خدا میخواهد داوری بکند، که خلیفه خدا میخواهد داوری بکند، شما نشان میدهید چه کسی پیروز است و چه کسی برتر است…
"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(7)
دوشنبه 96/06/13
برای رسیدن به امت واحده آینده، زمینه های هدایت و گمراهی قرار داده شده است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
موضوع دیگر آیه ۹۳ سوره نحل. خدای متعال این بحث را اشاره میکند که اگر خدا میخواست شما را امت واحده خلق میکرد. این از آن آیاتی است که امت واحده را مربوط به آینده میکند. اگر خدا میخواست خلق میکرد ولاکن یُضِلُ مَن یَشاء. خدا میخواهد مسیرهایی را برای آزمون انسان شکل بدهد، زمینههایی را ایجاد میکند. خب شما میروید گمراه میشوید… و یَهدی مَن یَشاء، زمینههای هدایت را هم خدا فراهم میکند.
چه شد؟ برای رفتن به سمت امت واحده چه چیزی شکل میگیرد؟ زمینههای هدایت و زمینههای گمراهی. پس وقتی انسان به سمت دنیا میآید، کلمه ربوبیت است که کل تاریخ را تحت تأثیر خودش قرار میدهد. در این راستا انبیا مبعوث میشوند، در این راستا شریعت و منهاج قرار داده میشود، در این راستا مناسک دقیق و روشن میشود، در این راستا حالا انسانها هستند که هدایت میشوند یا ضلالت را انتخاب میکنند. تربیت عملاً در رفت و آمد بین هدایت و ضلالت، اختیار هدایت و کنار زدن ضلالت یا بالعکسش شکل میگیرد و انسان جلو میآید. خب چه می شود؟ هدف این دنیا دارد واقع میشود، انسان دارد ارتقا پیدا میکند.
پس وقتی میگوییم بعثت پیامبر اکرم، بعثت را یک حلقهای جدا از حلقههای گذشته ندانیم. اولاً یک سالروز ندانیم که به آینده مرتبط نیست. ثانیاً منفصل از گذشته تاریخ ندانیم. یک جریان بزرگ است که خط بعثت شکل گرفته و نقطه عطف بعثتها بعثت پیامبر اکرم است.
خب چرا این گونه است؟ یکی از دلایلش را قبل از این عرض کردیم. بحث قبلی ما در مورد چیستی ماجرا بود. حالا در مورد چرایی ماجرا. چرا این گونه است؟ چرا این ماجرا باید واقع بشود؟ یکی از دلایل مشخص شد. به خاطر آیه ۲۱۴ سوره بقره. به خاطر ورود به بهشت، جمعیت باید آماده بهشت بشوند. این یک دلیلش است.
دلیل بعدی، به خاطر تحقق تربیت خداوند و کلمه ربوبیت خداوند. آیه ۱۹ سوره یونس. بعدی، لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم. خدا میخواهد آزمون بکند. ببیند شما در مورد عطایا خدا چه کار میکنید. میخواهد عرصه آزمون قرار بدهد. آیه ۴۸ سوره مائده. لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم.
دیگر چی؟ آیه ۹۳ سوره نحل. وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. از آن چیزهایی که انجام دادید سؤال میکند. مشخص میشود، بحث دارد به سمت آن داوری میرود. خب پس چرایی آن مشخص شد. به خاطر رفتن به بهشت، به خاطر تربیت، به خاطر آزمون، به خاطر سؤال و رفع اختلافات، به خاطر ارتقا، پر کردن ظرفیتها، رفع اختلافات.
خب، خدایا ما حالا فهمیدیم که یک امت واحده حداقلی قبل از این دنیا خلق کردی. بعد به خاطر آن جریان بزرگ آینده امتها را شکل دادی. انشعاباتی از امت واحده شکل دادی. امت موسایی، امت عیسایی، امت ابراهیمی، امتها را شکل دادی و اینها توی دنیا تلاش کردند ولی هنوز اختلافات وجود دارد.
خدایا، شما فرمودی که لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم. شما فرمودی از آن چیزی که ما انجام میدهیم سؤال میکنی. این صحنه مهلت ما تا کجا پیش میرود؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد. این که امتها دانه دانه آمدند. اینها با هم مقایسه نشدند. امت نوحی با پیامبران نوحی آمد و رفت. موسایی با پیامبران موسایی آمد و رفت. هر کدام یک ظرفیتی از شریعت و منهاج داشتند، هر کدامشان در این دنیا تربیت شدند، هر کدام آزمون دادن، بعد به پیامبر اکرم رسید. تو به امت پیامبر اکرم هم مهلت دادی و تا این جا جلو آمدیم…
... حدیثی که تو اتاق رهبری همیشه جلوی چشمشان هست ...
دوشنبه 96/06/13
امام علی (ع):
مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماما فَلیَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ وَلیَکُن تَدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَدیبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ ومُؤَدِّبِهِم؛
? کسى که خود را پیشواى مردم قرار داده، باید پیش از آموزش دیگران، خود را آموزش دهد و پیش از آنکه دیگران را با زبان، ادب بیاموزد، باکردارش ادب آموزد و البته آموزش دهنده و ادبآموز خود بیش از آموزگار و ادب آموز مردم، شایسته تجلیل است.
(غرر الحکم، ح ۷۰۱۶)»
ماهیت و هدف حجاب، در مقابل جریان ضد حجاب:
دوشنبه 96/06/13
رسانههای ضد انقلاب، در اصل رسانههای ضد اسلام ناب هستند. زیرا انقلاب ما بر اساس اسلام ناب محمدی(ص) است. طبیعی است محتوای رسانههای ضد انقلاب، باید همانند آنچه در دوران استعمار و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بارز بود، به ضدیت با روحانیت، حجاب، قرآن و سایر مظاهر دینی بینجامد. فقط شاید در شرایط فعلی منافقانه تر باشد. اینبار و در عصر تحقق اسلام ناب محمدی(ص) در قالب یک مدل حکومتی قابل دفاع و موفق، دیگر امثال صادق هدایت، شاملو، ایرج میرزا و نیز داریوش همایون[2] و …. وظیفهی هتک علنی مقدسات و احکام اسلام را به عهده نمیگیرند. چون سیاست اربابان جریان غربزده و وابسته چنین نیست. امروز راهبرد منحرف کردن جامعهی دینی و تحریف مقدسات، احکام و شرایع در دستور کار است. اینجاست که حتی چادر نیز از محتوا تهی میشود و به ضد فلسفه وجودی خود بدل میگردد. زیرا اگر بدانیم که دلیل دینی و به قول معروف علل الشریعه برای پوشش چادر و حکم حجاب، بر مبنای آیاتی چون آیهی 31 سوره مبارکهی نور، عدم تبرج زن مسلمان میباشد؛ دیگر بحث درباره رنگ و طرح چادر محلی ندارد. زیرا هر کدام از پارامترهای تزئینی و حاشیهای اگر قرار باشد که خاصیت پوشانندگی و بخصوص عدم جلب توجه زن چادری را به حاشیه ببرد، خود به خود ضد ارزش و ضد حجاب خواهد بود. این به این معنا نیست که چادر رنگی یا طرح دار مطلقا تقبیح شود زیرا این مسئله نیز نسبی و بنا بر شرایط جامعه است. مثلا در فرهنگ ایرانی، چادر سیاه نوعی پوشش عمومی است که پوشیدن آن سبب عدم جلب توجه میشود. ولی در کشور افغانستان و میان زنان محجبه این کشور، نوعی چادر آبی رنگ با پوشیه، پوشش عمومی به حساب میآید. پوشش زنان مالزی اگر برای آن کشور تبدیل به نوعی حجاب شده باشد(البته در صورت حفظ حداقلهای شرعی طبق احکام اسلام)، چه بسا در ایران قبح و متبرجانه گردد و برعکس.
گاهی اوقات دیده میشود جریانهای انحرافی و بیماردل، سعی میکنند حرف از رنگ چادر و طرح و نقش آن را بر ماهیت و فلسفهی وجودی آن در جامعه رجحان دهند. وقتی در قبال این کار مورد سئوال و مواخذه قرار میگیرند، با چند نوع پاسخ، فرد سئوال کننده را مورد هجمه قرار میدهند:
1- متحجر خواندن فرد سئوال کننده: در این راستا، فرد سئوال کننده متهم به فردی متحجر میشود که درک نمیکند یک انسان چادری و مقید هم دوست دارد با پوشیدن انواع چادرها و پوششهای مد روز(!) و متنوع، در جامعه از حالتی سنتی و قدیمی در آمده و به روز شود.
پاسخ این مغالطه: چاه مدگرایی هیچ پایانی ندارد. لذا اصولا مد روز یک مسئله نسبی است که دائما فرد دنبال کننده خود را به پر کردن جیب طراحان مد از لحاظ اقتصادی واداشته و وی را بجای شخصی مقید به عدم خودنمایی، فردی متبرج و خودنما میکند. لذا چادر وی عملا بی خاصیت خواهد بود و وسیلهای برای رقابتهای پر ضرر مدگرایانه و نیز خودنمایی خواهد شد و به ضد حجاب تبدیل میشود.
2- بدعت گذار بودن فرد سئوال کننده: از آنجائیکه در احکام شرع و حتی در رسالههای مراجع، حکمی دربارهی رنگ و طرح و چادر داده نشده است، لذا اگر کسی به رنگ و طرح طراحی شده توسط طراحان مد خرده بگیرد، بدعت گذاری در دین کرده است!.
پاسخ این مغالطه: این مغالطهی آشکار نیز توسط جریانات منافقی که میخواهند با چهرهی دینیتر (نه به چهرهی احساسی دسته قبل) احساسات را ضد انتقاد کنندهگان تحریک کنند، مطرح میشود. این نوع مغالطه را در منطق، میتوان به مغالطهی «توسط به جهل» نزدیک دانست. زیرا درست است که مسئلهی رنگ و مد در احکام و یا رسالهی برخی مراجع بصورت جزئی و مورد به مورد(یعنی حتی رنگ به رنگ و مد به مد) نیامده است، ولی به معنای مجاز بودن این رویه در مسئله حجاب و چادر نیست. زیرا مدگرایی یه روش و رویه است که کلیت حکم پوشش زنان یعنی عدم تبرج را زایل میکند.
جریان ضد حجاب، چه حجابی را ترویج میکند:
اینجاست که میتوان افراد بد طینت و مریض را با خلط کردن این مباحث شناخت. چرا که با مغالطه، به بهانه تبادل فرهنگی و یا حتی اینکه در آیات قرآن صحبتی از رنگ چادر زده نشده است و به اسم نوآوری و مبارزه با تحجر، به ترویج مدلینگ در چادر میپردازند. این جریانی که از ابتدای انقلاب در کشور ما مناقشه آمیز بوده است. حتی در بخشی از بدنهی تیم فرهنگی دولت نهم و دهم که اصولگرا نیز بودند، این مسئله موجب ایجاد حواشی گردید[3]. اما این مسئله و تلاش روشنفکرانه برای تهی کردن محتوای پوشش برتر، در دورههای مختلف استمرار داشته است. رهامی، یکی از روشنفکران ملبس به لباس روحانیت نیز در ضدیت با پوشش کامل (چادر) و ترویج آن اینچنین از ابزار مغالطه بهره میبرد. او از نقد جدی جریان تکفیری و به قول او افراطی به تجویز نسخه اسلام رحمانی میپردازد: «واقعیت این است که امروز در خاور میانه به نام اسلام سر بریده میشود. در قبال این خشونتها یک کشور نمیتواند دست به اقدام بزند. …. علمای کشورهای اسلامی و روشنفکران شیعه و سنی باید تلاش کنند تا اسلام رحمانی و اسلامی که معرف صلح است را به مسلمانان و غیرمسلمانان معرفی کنند»[4]. وی در ادامه، حجاب نمایش داده شده در برخی فیلمهای صدا و سیما را که طبق مصوبات این رسانه، باید منطبق بر حجاب کامل باشد، حجاب افراطی و شبیه گروههای تکفیری خوانده(!) و از ترویج آن برحذر میدارد: « شاید نشان دادن چنین پوششهایی که شبیه پوشش زنان وابسته به گروههای تروریستی است[در صدا و سیما]، موجب ایجاد ایران هراسی یا اسلام هراسی باشد شاید هم نمایش چنین پوششهایی موجب ایجاد اسلام هراسی نشود اما تهیهکنندگان چنین برنامههایی باید به آثار این برنامهها توجه داشته باشند زیرا نشان دادن این نوع حجاب تأثیر منفی در مسأله حجاب دارد»[5]. جالب است که روشنفکران، اصلاح طلبان و غربزدگانی که زمانی طبق نسخههای خاورمیانهای اربابان استکباری خود، گروههای تروریستی منطقه را «مردم مظلوم سوریه» خطاب میکردند و به این گروهها بخاطر جنگیدن با مردم به اسم مبارزه با حکومت حق میدادند، امروز که تشت رسوایی غرب در حمایت و پرورش این جریانات تروریستی به صدا درآمده است، جریان انقلابی را از طریق مشابه سازی با این گروهها تخطئه میکنند!.
امروز دیگر این مجری، اگر هم در رسانهی ملی جایگاهی نداشته باشد، از نردبان این رسانه به خوبی بالا رفته است. عمدی بودن یا نبودن کشف حجاب مهم نیست. زیرا عاقبت تهی کردن مفهوم حجاب، در نهایت بی حجابی است. حال آنکه این کار توسط این مجری صورت پذیرد یا توسط فردی دیگر به انجام برسد.
مشکل از زمانی ایجاد شد که رسانهی ملی، به جریان تحریف چادر وجاهت بخشید:
با ترسیم اهداف و شگردهای جریان تحریف حجاب برتر و چادر، باز میگردیم به جریان مجری مشهور شدهی صدا و سیما. مجریای که بر خلاف بسیاری از مجریان یا خبرنگاران با سواد، توانمند، و حتی از جان گذشته مثل شهید افشار؛ اصلی ترین عامل معروف شدنش در صدا و سیما، پوشیدن چادر رنگی و باز، تپقهای غیر حرفهای و انجام حرکات سبک بود!. طبیعی است که همه این اقدامات مجری مذکور، با پوشش ویژهی رسانههای زرد در خارج از صدا و سیما، برجسته میشد و مدیران این رسانه نیز روز به روز از افزایش محبوبیت کاذب برنامهی این مجری، به خود بیشتر میبالیدند. حال آنکه این مجری عملا با اقدامات خود و رپرتاژهای رسانهای داخل و خارج، وجاهتی از جایگاه رسانهی ملی به جریان تحریف کنندهی پوشش برتر و چادر میداد. امروز دیگر این مجری، اگر هم در رسانهی ملی جایگاهی نداشته باشد، از نردبان این رسانه به خوبی بالا رفته است. عمدی بودن یا نبودن کشف حجاب مهم نیست. زیرا عاقبت تهی کردن مفهوم حجاب، در نهایت بی حجابی است. حال آنکه این کار توسط این مجری صورت پذیرد یا توسط فردی دیگر به انجام برسد.
پی نوشت ها
[1] - خانم آزاده نامداری مجری معروف صدا و سیما که البته در اجراهای خود بیش از آنکه مسلط به اصول حرفهای این کار باشد، معروف به مسائل حاشیهای چون پوشیدن چادر نامتعارف، انجام حرکتهای سبک و …. است.
[2] - وزیر اطلاعات(مشابه وزارت فرهنگ و ارشاد امروزی) دوران پهلوی که به گمان بسیاری، مقاله موهن «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را 17 ام دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر نمود و در این مقاله، به مقام شامخ امام خمینی توهین و هتاکی نمود. اقدامی احمقانه که سبب مشتعل شدن آتش زیر خاکستر خشم مردم ایران علیه رژیم پهلوی در ماههای آخر عمر این رژیم منحوس گردید.
[3] - از جمله حواشی مربوط به مصاحبهی معروفی که آقای مهدی کلهر در ویژه نامهی خاتون روزنامه ایران در مرداد 90، علیه رنگ سیاه چادر مطرح کرد.
[4] - از تبلیغ حجاب افراطی خودداری شود/ اسلام رحمانی به جهان شناسانده شود، مصاحبه رهامی با ایسنا، 14 مهر1393
[5] - از تبلیغ حجاب افراطی خودداری شود/ اسلام رحمانی به جهان شناسانده شود، مصاحبه رهامی با ایسنا، 14 مهر1393
*سید امیرعلی ناقدی؛ کارشناس ارشد رسانه و مطالعات فرهنگی
مشکل از زمانی است که چادر، وسیله تبرج شد
دوشنبه 96/06/13
اگر بدانیم که دلیل دینی و به قول معروف علل الشریعه برای پوشش چادر و حکم حجاب، بر مبنای آیاتی چون آیهی 31 سوره مبارکهی نور، عدم تبرج زن مسلمان میباشد؛ دیگر بحث درباره رنگ و طرح چادر محلی ندارد
گروه فرهنگی-اجتماعی برهان/سید امیرعلی ناقدی؛ انتشار عمدی یا سهوی عکسهای بدون حجاب یکی از مجریان معروف شدهی صدا و سیما در سوئیس، بار دیگر بهانهای شد برای هجمه به یکی از قوانین خدشه ناپذیر اسلامی یعنی حجاب!. ماجرا از آنجا شروع شد که بطور انبوه و در بستر شبکههای مجازی بدون نظارت که به راحتی میتوانند حریمهای خصوصی را هم در نوردند، عکسهایی از خانمی منتشر شد که ادعا میشد از مجریان صدا و سیما[1] بوده و همراه همسر و فرزند خود، در محیطی عمومی مشغول مشروب خواری است. این مسئله چند روزی در رسانهها گشت تا اینکه خود مجری مذکور، رسما واقعیت انتساب آن عکسها را به خود تایید نمود. البته ایشان به هیچ وجه اشارهای به مشروب خواری نکرد و لذا این اتهام از اساس رد خواهد بود و قضاوت در این زمینه نیز قطعا مصداق بارز تهمت و ایجاد دِین خواهد بود. اما باید پیرامون این مسئله به چند نکته مهم اشاره کرد که در ادامه خواهیم خواند.
صحت ادعای مجری مذکور:
کنکاش درباره صحت ادعای منتسب به مجری مذکور بیهوده است، زیرا موجب ترویج اشتباه یا گناه صورت گرفته میشود. همچنین تاکید بر مشروب خواری نیز در اخبار رسانهها، بیشتر از سوی جریانی که سعی دارد کشف حجاب مجری مذکور را عمدی نشان دهد، صورت میگیرد. در هر دو خبر، تلاش جریان ضد دین بر ترویج نوعی بی قیدی همراه با نفاق نسبت به دین از سوی مجری مذکور، متمرکز شده است. لذا گام نهادن در این راستا، همراهی با هدف جریانات ضد دین است. اما در مورد ادعای مجری مذکور مبنی بر عمدی نبودن کشف حجاب و خصوصی بودن محیط و در نهایت واکنش پیرامون این واقعه، در بخش بعدی توضیح بیشتری داده میشود.
ک مسئلهی شخصی یا حرکتی ساختارشکنانه؟
مجری مذکور نیازی نیست به مخاطبان و مردم شریف و مومن ایران پاسخ دهد. هر فردی در قبال اعمال خود پاسخگوی درگاه الهی است. اما توجیه برای مخاطبان، رسانهها و …. بمنظور اتمام حجت در قضاوتها و اقدامات بعدی، ضروری است. مسلم است که اگر ثابت شود اقدام کشف حجابی در منظر عمومی صورت گرفته است، قطعا حداقل انتظار از رسانهی ملی اینست که با این مجری همانند سایر مجریان سفارش شده از سوی دولت برخورد ننماید و بعنوان پاداش، آنتن و برنامهی اختصاصی به وی ندهد!. رسانهی ملی مدتهاست که سیری اشتباه در جذب مخاطب به هر قیمتی به بهانهی کم کردن مخاطبان رسانههای معاند و مستهجن، جلب توجه دستگاه تعیین کننده بودجه سالانه (یعنی دولت) به هر راهی و افزایش درآمد از هر طریقی را در پیش گرفته است. البته گاهی تذکرات افکار عمومی و مردم انقلابی و مومن و نیز اخطارهای مدیریتی سبب اصلاح موقتی روندها میشود ولی مشاهده موارد اشتباه در عملکرد رسانهی ملی رو به افزایش است. ضمن تشکر از اقدامات مثبت و رو به جلوی این ارگان انقلاب، امید است که این وضعیت حداقل در حوزهی وجاهت بخشی به کشف حجاب، ظهور و بروز پیدا نکند.
دیدن و پخش شدن چنین فیلمهایی از مجری بی حجاب در جامعه درست نمیباشد و قطعا نیت کسانی که این کار را کردهاند نیز خدمت نبوده بلکه تخطئهی فریضهی حجاب بوده است. ولی نهادهای نظارتی موظفند میزان پایبندی به احکام شرع را در افراد سرشناسی که به واسطه امکانات عمومی و آنتن صدا و سیمایِ ملی به شهرت رسیدهاند، بررسی نماید و اگر مطلبی در رد این پایبندی و یا داشتن دوگانگی شخصیتی و نفاق بر آنها محرز شد، همکاری با این افراد در رسانهها متوقف شود. همانطوری که چندی پیش و در انتخابات مجلس در سال 94، مستنداتی منتسب به خانم نامزدی از استان اصفهان به دست نهاد نظارتی شورای نگهبان رسید و این شورا با استناد به این مستندات که نشاندهندهی عدم اعتقاد و التزام ایشان حداقل در گذشته به فریضهی حجاب بود؛ برخلاف عرف و البته طبق حق قانونی این شورا اقدام به رد صلاحیت این خانم بعد از رای گیری نمود. البته انتشار عمومی مستندات کشف حجاب خانم نامزد انتخاباتی و آبروریزی توسط رسانهها کار صحیح نبوده ولی اصل اقدام نهاد نظارتی شورای نگهبان، کاملا قانونی و صحیح است. زیرا حتی اگر فرد مورد نظر توبه کرده باشد، صلاحیت ورود به مجلس و قانونگذاری برای جامعه مسلمین را ندارد. زیرا اقدام ایشان جنبهی عمومی پیدا کرده است و ایشان به فردی بی اعتقاد و التزام به حجاب شناخته شده است. این در حالیست که در قانون ما حتی پیروان سایر ادیان نیز موظفند در منظر عمومی پایبند احکام باشند و به نقض علنی احکام اقدام نکنند.
امروزه با پیدایش رسانه و ابزارهای چندرسانهای، منتشر شدن فیلمی حتی از گذشتهی فرد خاطی و شناخته شدن وی در جامعه بعنوان ناقض احکام و شرایع دینی، از لحاظ رسانهای میتواند منجر به هتک احکام دینی و هجمهی رسانهای به شریعت مبین اسلام توسط جریانات معارض شود. حتی شاید از لحاظ فردی، فرد مورد نظر توبه نموده باشد و در درگاه الهی نیز، تمام شرایط توبه را کسب کرده باشد و توبه اش پذیرفته شده باشد. ولی معنای این مسئله چنین نیست که فرد مورد نظر صلاحیت کامل در همه امور را دارد.
حریم خصوصی توسط چه کسانی نقض شده است؟
اشک و ناله برای حریم خصوصی یک فرد خاطی و یا حتی بی گناهِ قربانیِ فضای مجازی؛ حداقل از سوی کسانی که اعتقادی به نظارت بر شبکههای مجازی نداشته، ایجاد اینترنت ملی و پاک و نیز قانونمند را با نفوذ در سطوح مدیریتی و با انواع سنگ اندازیها به تعویق انداخته و در سطوح اجتماعی نیز با ابزار رسانه مورد تمسخر قرار میدهند، برخورد قضایی با رسانههای قانون شکن و … را منکوب میکنند؛ پذیرفتنی نیست. زیرا مسئولیت بوجود آمدن هرج و مرج رسانهای در کشور و فضای مجازی مخاطبان ایرانی را باید کسانی بعهده گیرند که این مسئله را اولا ایجاد کرده، ثانیا از استمرار آن حمایت میکنند تا در مقاصد انتخاباتی- سیاسی جهت بردن آبروی افراد و افکار و نیز برای پرت کردن حواس جامعه از عملکرد افتضاح و تقریبا هیچ اقتصادی و نیز دیپلماتیک خویش، بهره برداری کنند. لذا اشک و ناله برای حریم خصوصی مجری مذکور، لااقل از این منظر مصداق اشک تمساح است.