امام صادق میفرمایند به کسانی که تب میکنند بدهید:
چقدر بی کلاسی زیبا بود!
یادش بخیر قدیما که “بی کلاس” بودیم بیشتر دور هم بودیم و چقدر خوش میگذشت و هر چقدر با کلاس تر میشیم از همدیگه دورتر میشیم
قدیما که “بی کلاس” بودیم و موبایل و تلفن نبود و واسه رفت و آمد وسیله شخصی نبود، همیشه خونه ها تمیز بود و آماده پذیرایی از مهمونا و وقتی کلون در خونه در هر زمانی به صدا در میومد، خوشحال میشدیم؛ چون مهمون میومد و به سادگی مهمونی برگزار میشد.
آخه چون “بی کلاس” بودیم آشپزخونه ها اوپن نبود و گازهای فردار و ماکروفر و… نبود و از فست فود خبری نبود، ولی همیشه بوی خوش غذا آدمو مست میکرد و هر چند تا مهمون هم که میومد، همون غذای موجود رو دور هم میخوردیم و خیلی هم خوش میگذشت.
تازه چون “بی کلاس” بودیم میز ناهارخوری و مبل هم نداشتیم و روی زمین و چهارزانو کنار هم مینشستیم و میگفتیم و میخندیدیم و با دل خوش زندگی می کردیم.
حالا که فکر میکنم میبینم چقدر “بی کلاسی” زیبا بود! آخه از وقتی که با کلاس شدیم و آشپزخونه ها اوپن شدن و میز ناهار خوری و مبل داریم و تازه واسه رفت و آمد همگی ماشین داریم و هم تو خونه تلفن داریم و هم آخرین مدل تلفن همراهو داریم و خلاصه کلی کلاسهای دیگه؛ مثل بخار پز و انواع زود پز و… داریم ولی دیگه آمد و شد نداریم! چون خیلی با کلاس شدیم! تازه هر از چند گاهی هم که دور هم جمع میشیم، کلاً درگیر کلاسیم و از صفا و صمیمیت و دل و از همه مهمتر سادگی خبری نیست!!
لعنت بر این کلاس که ما آدما رو اینقدر از هم دور کرده و اینقدر اسیر کلاسیم که خیلی وقتا خودمونم فراموش کردیم
مراحل نوجواني تغيير و تحوّلات اين دوره به سه مرحله تقسيم مي شود:
مرحله اول
فاصله گرفتن (12ـ14 سالگي)
بروز رشد جسمي و اولين نشانه هاي بلوغ، با نوعي تمايل طبيعي براي فاصله گرفتن كودك از بزرگ سالان، بخصوص والدين همراه است.
اين تمايل مي تواند در بستن در اتاق يا حمام توسط كودك و يا محرمانه جلوه دادن تغييرات بدن مشاهده شود. اين گونه رفتارهاي محرمانه و اختصاصي، نقش رواني ـ اجتماعي مهمي در پايان دادن به وابستگي هاي كودكانه قبلي به والدين و ساير بزرگ سالان ايفا مي كند.
با افزايش اين فاصله، كودك مي تواند با دوستان نزديك خود راز و رمزهايي را مطرح كند و ارتباط هاي ويژه دوره نوجواني را با گروه هم سالان و به دور از والدين و معلمان و ديگر بزرگ سالان به وجود آورد.
در كودكان عادي، اين فاصله تا آنجا گسترش مي يابد كه به كشف هويت و جنسيت و ساير جوانب رشد «خود» در آنان منجر شود.
خدا خودش میداند کجا ستاری بکند و کجا نه! عیب پوشی یا عیب جویی؟
دو صفت متضاد انسانی که در مقابل هم قرار دارند: پوشاندن عیوب دیگران و یا جستجو در مورد عیوب.
آنچه که در اخلاق وسیره اهل بیت مورد سفارش قرار گرفته است، عیب پوشی نسبت به خطای مردم است.
ستار_العیوب بودن، از صفات الهی بشمار میرود و در واقع انسان با عیب پوشی از گناهان مومنین، توانسته است کار خدایی کند.
اما در جامعه امروزی ما، عیب پوشی جای خود را به عیب جویی واگذار کرده و این #بدور از اخلاق اسلامی است.
پیامبر اکرم(ص):
بنده ای بر بنده ای دیگر عیب هایش را نپوشاند مگر اینکه خداوند در روز #قیامت بر او (عیب هایش را) پوشاند
الاخبار ص 348 ، ح 647
آیت الله جوادی آملی:
خداوند متعال که ستار العیوب است، میداند کجا #ستاری بکند و کجا ستاری نکند. اگر کسی ستارالعیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، ذات اقدس اله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود. حتی در قیامت خداوند اجازه نمیدهد کسانی که کنار یکدیگرند از اعمال هم با خبر شوند؛ بنابراین عملکرد خود شخص بسیار مهم است.
اگر کسی پرده دیگران را ندرد و آشکارا دست به گناه نیازد، خداوند پرده اش را نمیدرد. بر این اساس، کسی که با قلم و بیان و اندیشه های ناصواب خود، آبروی دین خدا و مردم را میبرد، به جایی میرسد که شایسته نیست خداوند متعال آبروی او را حفظ کند. در این موقعیت، خدای سبحان اجازه میدهد صاحبدلان ببینند او چه کرده است و حتی احتمال دارد در قیامت، مقابل دیگران رسوا شود.
(پرسش ها و پاسخ ها، ج٢، ص٥٦2)
چرا تا زمان زنده بودن #معاویه امام حسین(ع) قیام نکردند؟
بااینکه آن زمان هم مردم #کوفه برای حضرت نامه نوشتند اما ایشان پاسخ منفی دادند.
پاسخ از زبان امام حسین(ع)
مردم کوفه که گمان میکردند عهدنامه صلح امام حسن (ع) با معاویه و یا وجود امام حسن (ع) مانع این شده که امام حسین (ع) علیه معاویه قیام کند، پس از شهادت امام حسن (ع) و حجر بن عدی پی در پی سفیرانی را به همراه نامههایی نزد امام حسین (ع) فرستادند و آمادگی خود را برای پیکار با معاویه اعلام کردند و امام حسین (ع) که براساس شرائط موجود تصمیم میگرفت و عمل میکرد، همان پاسخهایی را به ایشان داد، که ده سال پیش امام حسن (ع) و خود آن حضرت به ایشان داده بودند. امام حسین (ع) در #پاسخ_نامه مردم کوفه چنین اظهار داشت:
«امیدوارم که برادرم در آنچه کرد خداوندش موفق و استوار میداشت؛ اما من امروز چنین اندیشهای ندارم. خدایتان رحمت فرماید. بر زمین بچسبید و در خانهها کمین کنید و تا هنگامی که معاویه زنده است از اینکه مورد بدگمانی قرار بگیرید پرهیز کنید. اگر خداوند برای او چیزی پیش آورد و من زنده بودم اندیشه خود را برای شما خواهم نوشت».
?دینوری، 269؛ بلاذری، 3/152؛ ذهبی، 2/34
شیخ مفید که گمان کرده عهدنامه صلح، مانع قیام امام حسین(ع) علیه معاویه گردید، پاسخ امامحسین(ع) به مردم کوفه را بر همین منوال میآورد. او مینویسد: «چون حسن (ع) از دنیا رفت شیعیانعراق به جنبش درآمدند وبرای حسین(ع) نوشتند ما معاویه را از خلافت خلع کرده با شما بیعت میکنیم. امام (ع) خودداری کرد و برای ایشان یادآور شد که همانا میان من و معاویه عهد و پیمانی است که شکستن آن جایز نیست تا زمان آن به پایان رسد و چون معاویه بمیرد در این کار اندیشه خواهم کرد.»
?مفید، 2/29 و 30
مباهله_قرن_21