آنانکه مانده اند باید خرج امام زمان(عج) شوند وگرنه خرج جاهلیت زمان خواهند شد...
آنانکه رفتند خرج حسین(ع) شدند و
آنانکه مانده اند باید خرج امام زمان(عج) شوند
وگرنه خرج جاهلیت زمان خواهند شد…
خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی
خدایا… هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی،
خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی
عشق هر کسی را که به دل گرفتم،تو قرار از من گرفتی،
هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، تا برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشت زای حوادث رهایم کردی،
تا هیچ آرزویی در دل نپرورم هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم…
تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم…
خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم.”
قسمتی از مناجات شهید چمران
پرسيدن سؤالات تلخ ممنوع!
تا به حال شده است که با یک پرسش نامربوط از دهان یک آشنای دور یا حتي نزدیک، انقدر غمگین شوی که نتوانی تا چند دقیقه خودت را جمع و جور کنی؟!
راستی چرا مردم از هم اینهمه سئوال می پرسند؟
چرا مثلا می پرسند :روی صورتت جوش در آورده ای؟
چرا اینهمه لاغر شده ای؟
رنگت چرا این همه پریده؟!
اینها سئوال های تلخ خالی کننده ای هستند…
و بدتر از اینها اینکه بپرسی
فلانی کجاست؟ چند تا بچه داری؟ چرا بچه دار نشدی؟ چرا بچه ات اینهمه چاق است؟ چرا خانه ات این همه قدیمی است؟ خانهء قدیمت بهتر نبود؟
چرا از یکدیگر سئوال هایی می کنیم که ممکن است هم را مجروح کنیم؟!
چرا از هم نمی پرسیم که این روسری چه قدر به تو می آید از کجا خریدی اش…
یا چرا به هم نمی گوییم چه قدر چشمانت برق می زند…
چه قدر این رنگ مو به تو می آید…
چه قدر در کنارت از گذشته آرام ترم….
چه قدر دلتنگ بوده ام و چه خوب که بعد از این همه وقت دوباره دیدمت…
به موهای سفیدی که از حاشیه روسری دوستمان بیرون آمده چه کار داریم…
اگر بخواهد خودش درباره اش با ما حرف می زند…
به لکی که پیشانی اش بر داشته…
به لایه های چربی ای که ممکن است بر بدنش افزوده شده باشد…
یا به چین و چروک های صورتش….
این عبارت، چه قدر عبارت بی رحمانه ست و بی رحمانه تر اینکه از زبان یک دوست شنیده شود:
چه قدر خراب شده ای!!!
خراب شده ای یعنی چه؟!
یعنی اتفاقی ناگواري خستگی هایی بیشمار بر پشت و شانه های دوستمان، آشنایمان یا عزیزمان وارد آمده است و حالا که ما بعد مدت ها او را دیده ایم با گفتن این عبارت باید حتما به او بفهمانیم که تو خراب شده ای و من این را از پوستت، از صورتت، از لاغری ات و از گودی پای چشمانت فهمیده ام!! و من پتک محکم تری بر سرت فرو خواهم آورد تا تو خراب تر ازین که هستی شوی…
اصلا چرا از هم سئوال می کنیم…. چرا می پرسیم : این مدت که نبودی کجا بودی؟
یا چرا با طعنه می گوییم این همه مدت با کی بودی که یاد ما نمی کردی..!
چرا کلمات و جملاتمان را نمی سنجیم!
ممکن است واقعا کسی با یک جمله ی سادهء ما زخمی تر از آنچه هست شود..
اصلا به ما چه مربوط که دوستمان چرا ماشینش را فروخته!
چرا بچه هایش را به فلان مدرسه گذاشته!
چرا خانه اش را عوض کرده!
چرا از کارش بیرون آمده است!
مگر نه اینکه اگرخودش بخواهد به ما خواهد گفت… کمی درنگ کنیم در ابتدای دیدارها و هم دیگر را با سئوالهای عجولانه نیازاریم.
بگذاریم دوستمان نفسی تازه کند…
بگذاریم آشنایمان در کنارمان یک فنجان چای بنوشد بدون نگرانی، بدون دلهره، بدون اندوه…
او را به یاد لکه های صورتش، کج بودن قدم هایش و خالی های اطرافش نیاندازیم!
قطعا چیزهایی از زندگی اش کاسته شده است که حالا سعی می کند با ارتباط، با سلام های دوباره آنها را التیام دهد.
از کسی سراغ کسی از متعلقات غایبش را نپرسیم…
اگر باشد…
اگر هنوز در محدودهء زندگی اش حاضر باشد، خودش یا نامش به میان خواهد آمد.
کمی صبور باشیم…
کمی صبور در ابتدای دیدارها، وهمدیگر را با سئوالهای تاریک و غمگین کننده نیازاریم!
دکتر_احمد_حلت
آداب همسرداری فاطمی (1)
یکی از عوامل شادابی و تکامل خانوادهها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است. البته، تعیین این مسئولیتها بنا بر شایستگی ها و توانمندیهایی است که خداوند در انسان به ودیعه نهاده است. با تقسیم کار، عدالت اجتماعی در محیط خانواده سعادت میآفریند و زن را از دخالت در اموری که سزاوار نیست باز میدارد.
روشن است در مواردی خروج زن از خانه ضرورت پیدا میکند. مثل مواردی که آن بانوی بزرگوار برای دفاع از حقوق غصب شده خود و شوهرش به مسجد یا دارالخلافه رفت و یا امور ضروری دیگر و . . . ، و آنچه از آن مذمت شد، بیرون رفتنهای غیر ضروری دختران و زنان است که قطعا پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت》
امام باقر«علیه السلام» فرمود:
حضرت فاطمه(علیها السلام) کارهای منزل را با حضرت علی (علیه السلام) اینگونه تقسیم کردند: خمیر کردن رد و تمیز کردن و جارو زدن منزل به عهده فاطمه باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد اولیه غذایی را علی(علیه السلام) انجام دهد》
در این باره امام صادق علیه السلام فرمود:
«این تقسیم کار با اشاره رسول خدا(ص) انجام گرفت، آنگاه که رسول خدا (ص) فرمود: کارهای داخل منزل را فاطمه و کارهای بیرون منزل را علی انجام دهد» حضرت زهرا(س) با خوشحالی فرمود: «جز خدا کسی نمیداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم; زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بازداشت .»
شاید خوشحالی آن حضرت از این جهت بود که از برخورد با نامحرم به دور خواهد ماند، چه اینکه کار کردن غیر ضروری زنان و اختلاط زنان با مردان با روح تقوا بیگانه است.
? منبع: بحار الانوار،ج ۴۳،ص ۹۲
برایت هرچه بنویسم تعریف نمی شود(برای محسن حججی)
مدافع حرم محسن حججی از شهرستان نجف آباد در دفاع از حریم اهلبیت، اسلام حقیقی و تامین امنیت ملی کشورمان، بدست تروریستها در سوریه به شهادت رسید.
وی دو روز پیش در عملیاتی که نزدیک مرز سوریه با عراق صورت گرفت به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد. داعش تصاویری از به شهادت رساندن این رزمنده ایرانی را منتشر کرده است.
شهید مدافع حرم «محسن حججی» یکی از نیروهای لشکر زرهی ۸ نجف اشرف و یکی از نیروهای فعال موسسه شهید احمد کاظمی بود. از این شهید بزرگوار یک فرزند ۲ساله به یادگار مانده است.
لشکر ۸ تاکنون ۱۰ شهید را در راه تامین امنیت کشور با عنوان مدافع حرم در سوریه تقدیم کرده است.