موضوع: "راهی به حریم کبریا"
شرح حکمت 111نهج البلاغه(روزانه با نهج البلاغه)
چهارشنبه 96/06/08
۱۱۱ و ۱۱۲ و قال علیه السلام لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ.
مَعْنى ذلِکَ أنَّ الْمِحْنَهَ تَغْلُظُ عَلَیْهِ، فَتُسْرِعُ الْمَصائِبُ إلَیْهِ، وَلا یَفْعَلُ ذلِکَ إلّا بِالْأتْقِیاءِ الْأبْرارِ وَالْمُصْطَفَیْنَ الْأخْیارِ، وَهذا مِثْلُ قَوْلِهِ علیه السلام:مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً.«وَقَدْ یُؤَوَّلُ ذلِکَ عَلى مَعْنى آخَرَ لَیْسَ هذا مَوْضِعَ ذِکْرِهِ».
به هنگام بازگشت امیرمؤمنان على علیه السلام از میدان صفین «سهل بن حنیف» در کوفه چشم از دنیا فرو بست در حالى که محبوبترین مردم نزد امام علیه السلام بود.
حتى اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم مىشکافد و فرو مىریزد!
سیّد رضى مىگوید: معناى این سخن آن است که شداید و مصائب، به سرعت به سراغ دوستان ما مىآیند و این سرنوشت تنها در انتظار پرهیزگارانو نیکان و برگزیدگان و خوبان است.
این سخن همانند سخن دیگرى است که از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود:
هرکس ما اهل بیت را دوست دارد باید پوشش فقر را براى خود مهیا سازد (و آماده انواع محرومیتها و گرفتارىها) گردد.
سید رضى در پایان مىگوید: گاهى براى این کلام تفسیر دیگرى کردهاند که اینجا جاى شرح آن نیست.[۱]
شرح و تفسیر
در مقدمه این کلام حکمتآمیز شأن ورودى براى آن ذکر شده هنگام باز گشت امیر مؤمنان على علیه السلام از میدان صفین به امام علیه السلام خبر دادند «سهل بن حنیف» (یکى از پیشگامان اسلام، از اصحاب خاص پیغمبر اکرم و امیرمؤمنان على علیهما السلام) در کوفه چشم از دنیا فرو بسته در حالى که محبوبترین مردم نزد امام علیه السلام بود»؛
(وَ قَدْ تُوُفِّیَ سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ الْأَنْصَارِیُّ بِالْکُوفَهِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّینَ، وَکَانَ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَیْهِ)
. امام علیه السلام در این هنگام در زمینه بىوفایى دنیا و از دست رفتن سریع عزیزان فرمود: «حتى اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم مىشکافد و فرو مىریزد»؛
(لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ)
. اشاره به بىوفایى و ناپایدارى طبیعت دنیا و از دست رفتن عزیزان است که هم آزمونى براى مردان خداست و هم هشدارى براى همگان.
سپس مرحوم سیّد رضى به دنبال این گفتار حکیمانه درباره بىوفایى دنیا مىافزاید: «معناى این سخن آن است که شدائد و مصائب، به سرعت به سراغ دوستان ما مىآیند و این سرنوشت تنها در انتظار پرهیزگاران و نیکان و برگزیدگان و خوبان است و این سخن همانند سخن دیگرى از امام علیه السلام است که فرمود: «هرکس ما اهل بیت را دوست دارد باید پوشش فقر را براى خود مهیا سازد (و آماده انواع محرومیتها و گرفتارىها) گردد»؛
(مَعْنى ذلِکَ أنَّ الْمِحْنَهَتَغْلُظُ عَلَیْهِ، فَتُسْرِعُ الْمَصائِبُ إلَیْهِ، وَ لا یَفْعَلُ ذلِکَ إلّا بِالْأتْقِیاءِ الْأبْرارِ وَالْمُصْطَفَیْنَ الْأخْیارِ، وَهذا مِثْلُ قَوْلِهِ علیه السلام: مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً)
. «جلباب» به لباسى مىگویند که تمام بدن یا قسمت عمده آن را بپوشاند؛ چادر یا مانند آن.
در اینکه چه رابطهاى در میان محبت اهل بیت و پوشش فقر است تفسیرهاى مختلفى شده که از میان همه آنها سه تفسیر زیر از همه مناسبتر است:
نخست اینکه به مقتضاى «الْبَلاءُ لِلْوِلاءِ»؛ بلاها به سراغ دوستان خدا مىروند و همچین به مقتضاى حدیث
«إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلاءً الْأنْبیاءُ ثُمَّ الَّذینَ یَلَوْنَهُمْ ثُمَّ الْأمْثَلُ فَالْأمْثَلُ؛
گرفتارىها و مشکلات بیش از همه دامان پیامبران را مىگیرد سپس کسانى که به دنبال آنها هستند سپس نیکان یکى پس از دیگرى»[۲] افرادى که به امام علیه السلام که مجموعهاى از فضایل انسانى و برکات معنوى و الهى است عشق بورزند در صف اولیا قرار مىگیرند و به حکم اینکه مقربترند جام بلا بیشترشان مىدهند که هم آزمونى است براى آنان و همه وسیلهاى است براى ترفیع درجاتشان.
بنا به تفسیر دیگر منظور آن است کسانى که عشق به امام مىروزند یا حب اهل بیت دارند باید فقر به معناى سادگى زندگى را پیشه کنند؛ همان فقرى که پیغمبر اکرم درباره آن مىفرمود:
«الْفَقْرُ فَخْرى وَ بِهِ أفْتَخِرُ عَلى سایِرِ الْأنْبِیاءِ؛
فقر مایه افتخار من است و با آن بر سایر پیامبران افتخار مىکنم»[۳] این تعبیر اگر به معناى فقر «فقر الى الله» نباشد به معناى ساده زیستن و قانع به زندگى خالى از هر گونه زرق و برق و تجمل بودن است. پیروان این مکتب نیز مانند پیشوایانشان باید به چنین زندگىاى قانع باشند.
تفسیر سوم اینکه منظور از دو کلام حکمتآمیز بالا آن است که دشمنان اهلبیت به ویژه بنىامیه و پس از آنها بنى عباس در صدد بودند که هر کس را پیرو این مکتب و عاشق این پیشوایان ببینند از هر نظر در فشار قرار دهند تا آنجا که حتى از نظر معیشت نیز در تنگنا واقع شوند. از این گذشته ولاى اهل بیت همان ولاى حق است و طرفدار حق در هر عصر و زمان مورد تهاجم طرفداران باطل که عِده و عُده آنها غالبا کم نیست واقع مىشود. تاریخ اسلام نیز نشان مىدهد کسانى که طرفدار پیغمبر اکرم یا پیشوایان معصومین علیهم السلام مىشدند از طرف دشمنان در فشار شدید قرار مىگرفتند داستان شعب ابىطالب و ابىذر و مشکلاتى که معاویه و عثمان براى او فراهم کردند تا آنجا که مظلومانه در بیابان محروم «ربذه» در شدیدترین فقر جان به جان آفرین سپرد، نمونهاى از این دست است.
از شعبى نیز که یکى از تابعین معروف است نقل شده مىگفت:
«ما نَدْرى ما نَصْنَعُ بِعَلىّ بْنِ أبىطالِبٍ إنَّ احْبَبْناهُ إفْتَقَرْنا وَإنْ أبْغَضْناهُ کَفَرنا؛
نمىدانیم با على علیه السلام چه کنیم اگر او را دوست بداریم (چنان بر ما سخت مىگیرند که) فقیر و نیازمند مىشویم و اگر او را دشمن بداریم کافر مىشویم».[۴]
از این روشنتر سخنى است که در تاریخ طبرى و تاریخ ابن اثیر از «معاویه» نقل شده که چون «مغیره بن شعبه» را در سنه ۴۱ والى کوفه کرد او را فرا خواند و گفت: من مىخواستم سفارشهاى زیادى به تو بکنم اما چون تو را فرد بصیرى مىدانم از آنها صرف نظر کردم؛ ولى یک توصیه را ترک نمىکنم و آن اینکه دشنام على و نکوهش او را فراموش مکن و براى «عثمان» فراوان رحمت خدا را بطلب و استغفار کن و تا مىتوانى عیب بر یاران على بگذار و آنها را از مرکز حکومت دور کن و پیروان «عثمان» را مدح و تمجید نما و به مرکز حکومتنزدیک کن. «مغیره» گفت: من تجربه فراوان در امر حکومت دارم و دیگران نیز مرا آزمودهاند و پیش از تو براى غیر تو عهدهدار مناصبى بودهام و هیچ کس مرا در این امر نکوهش نکرده است و تو هم در آینده مرا خواهى آزمود. یا مدح و تمجید مىکنى و یا نکوهش. معاویه گفت: ان شاء الله تو را مدح و تمجید خواهم کرد.[۵]
مرحوم سیّد رضى بعد از آنکه تفسیر اول را براى این دو کلام حکیمانه برگزیده مىافزاید: «گاهى براى این کلام تفسیر دیگرى کردهاند که اینجا جاى شرح آن نیست»؛
(وَقَدْ یُؤَوَّلُ ذلِکَ عَلى مَعْنى آخَرَ لَیْسَ هذا مَوْضِعُ ذِکْرِهِ)
. بعید نیست که مرحوم سیّد رضى نیز نظرش در آخر کلام خود به دو تفسیر دیگرى باشد که ما در بالا آوردیم.
[۱] . سند گفتار حکیمانه:
از جمله کسانى که حکمت پربار اول را نقل کرده، زمخشرى در ربیع الابرار و آمدى در غررالحکم و نویسنده الدرجات الرفیعه( سید على خان متوفاى ۱۱۲۰) است.
اما کلمه حکمت آمیز دوم در میان علما و دانشمندان پیش از سیّد رضى مشهور بوده و آن را به صورتهاى مختلفى نقل کرده و در تفسیر آن نظرات متعددى دادهاند از جمله کسانى که آن را نقل کردهاند سید مرتضى در کتاب امالى و ابن اثیر در نهایه است.( مصادر نهجالبلاغه، ج ۴، ص ۱۰۳).
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بعد از اشاره به این دو کلام حکمتآمیز مولا امیر مؤمنان علیه السلام شرح مبسوطى در چند صفحه درباره آن آورده است که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد.( بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۴۷).
[۲] . کافى، ج ۲، ص ۲۵۲٫
[۳] . بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۳۲٫
[۴] . مناقب ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۲۴۸٫
[۵] . تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۱۱۲( در حوادث سال ۵۱ به مناسبت ذکر شهادت حجر بن عدى ذکر شده است) و تاریخ ابن اثیر، ج ۳، ص ۱۰۲٫
راههايی برای صدقه دادن از دكتر محمد العريفی
چهارشنبه 96/06/08
چند عدد صندلی بخريد و در مسجد بگذاريد هركس بر آن نشست و نماز خواند برايتان أجر نوشته ميشود.
در كنار پنجره اتاق خوابت يك كاسه آب و يا غذا برای پرندگان بگذار و به اين كار عادت كن.
يك پيژامه و جوراب (پوشاك هر نوع) در يك پاكت بزار و به كارگری زحمت كش هديه كن.
يك جعبه پس انداز در اتاقت بزار و هر بار كه مرتكب گناهی شدی هزار تومان و يا چند درهم در اون بنداز و بعد از يك ماه اون رو باز كن و به نيازمندی بده و هر ماه اون رو تكرار كن.
دعای ورود و خروج به منزل رو در دو ورقه بنويس و در آسانسور و يا (در خروجی ها و ورودی ها) نصب كن تا عابران با خواندن آن اجر ببرند و تو نيز اجر ببری.
بخشی از حقوقت را برای كفالت يتيم هزينه كن.
در اجتماعات خانوادگی كه در حال استراحت به سر ميبريد يك كارتون آب به نيت صدقه بر ميت و يا مريض توزيع كن.
كارتون آب و آب ميوه خنكی را به كارگرانی كه در بيرون منزلتان در حال حفر هستند اهدا كن تا در هنگام شدت گرمای روز از آن استفاده کنند.
اگر در حال زدن بنزين هستيد از كارگر پمپ بنزين بپرسيد اگر مسلمان هست باقی پول را به كارگر پمپ بنزين بده به نيت صدقه و اگر مسلمان نيست با اين عمل او را به دينت ترغيب كن.
تعدادی قرآن كريم را در مساجد بگزار تا مردم آن را بخوانند و شما صاحب أجر بشويد هر حرف ده حسنه نوشته ميشود تصورش را بكن چقدر أجر به تو خواهد رسيد.
آسان ترين راه صدقه به مردگان اگر مقداری آب در بطری شما به جا مانده آن را بر درخت كنار خيابان بده و نيت صدقه کن.
بر قلب هر مسلمانی شادی وارد كن (با لبخند با سخن نيكو با كمكی كوچك و …) بخصوص انسانهای افسرده.
خنده و سلام بر نشسته ها و سخنان نيكو نيز يك صدقه است.
هنگام خوابيدن هركس را كه به تو بدی كرده و يا غيبت و سخن چينی و يا ظلمی به تو كرده را ببخش به همين راحتی
اين صدقه است.
اين پيام را منتشر كنيد شايد فردی به يكی از اين كارها عمل كرد و شما أجر برديد.
«سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله والله اكبر …سبحان الله العظيم »
پروردگارا اين را برايم صدقه جاريه قرار بده و نيز برای والدينم
آیا جهان ما یکی از بی نهایت جهان موجود است؟
چهارشنبه 96/06/08
برای بسیاری، دوازده ماه گذشته به نوعی ورود به جهان های موازی به حساب می آید، اما در نظر ستاره شناسان، پدیده خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و ترامپ، چیزی نیست که با جهان های متناوب مقایسه شود. این پدیده، چند جهانی نام دارد. در واقع تئوری چندجهانی، از کیهانی صحبت می کند که در آن جهان های متعدد و نامتناهی وجود دارد. این قلمروهای نامحدود در کنارهم و در ابعاد بالاتری از کیهان می تواند وجود داشته باشد که حواس ما قادر به درک آن به طور مستقیم نیست. با این وجود کیهان شناسان و ستاره شناسان به طور فزاینده برای توضیح مشاهدات گیج کننده، به پدیده چندجهانی استناد می کنند. مخاطرات در این پدیده بالا هستند و هرکدام از این جهان ها حامل نسخه های متفاوتی از واقعیات هستند.
شاید دیوانه کننده به نظر برسد اما اخیرا تکه ای از پازل شواهدی دال بر وجود چندجهانی توسط جامعه مطالعاتی نجوم سلطنتی بریتانیا اعلام شده است. این مطالعه پدیده ای به نام نقطه سرد کیهانی را توضیح می دهد. نقطه سرد تابش زمینه کیهانی، منطقه ای از فضاست که در تابش شکل گیری کیهان تولید شده است. این تابش که مربوط به ۱۳ میلیارد سال پیش است، توسط ماهواره wmap ناسا در سال ۲۰۰۴ به طور اتفاقی رصد شده و در سال ۲۰۱۳ طی ماموریت ماهواره پلانک مورد تایید قرار گرفت.
نقطه سرد به طور خارق العاده ای معما گونه و گیج کننده است. اکثر کیهان شناسان بر این باورند که به وجود آمدن این نقطه توسط فرآیندهای تولد جهان بعید به نظر می رسد؛ چرا که از لحاظ ریاضی برای توضیح تئوری در حال گسترش تورم کیهانی، توضیح این پدیده دشوار است. مطالعه اخیر در تلاش برای رد توضیح کسل کننده پیشین برای نقطه سرد، تحت عنوان آخرین خندق است که بیان می کند نقطه سرد توهم نوری تولید شده به علت عدم وجود کهکشان های مداخله گر است.
یکی از نویسندگان پروژه، پروفسور تام شانکس از دانشگاه دورهام می گوید: نمی توانیم به طور کامل این نکته را که نقطه سرد توسط یک تابش غیرمعمول (که نظریۀ بیگ بنگ توضیح دهنده آن است) به وجود آمده، را رد کنیم. اما اگر جواب این نیست، پس توضیحات عجیب و غریبی در این باره وجود دارد. شاید هیجان انگیز ترین پاسخ این است که این نقطه سرد به علت برخورد جهان ما و جهان حبابی مجاور به وجود آمده باشد. اگر مطالعات، تحلیل ها و کاوش های دقیق تر این ادعا را اثبات کند این سوژه می تواند جزو اولین نشانه های اثبات وجود چندجهانی باشد. هیجان انگیز است اما نکته طنز ماجرا اینجاست که اگر فرضیه چندجهانی اثبات شود، دانشمندان مجبور به قبول این واقعیت هستند که هدف غایی فیزیک، توضیح اینکه چرا جهان ما به این شکل است، برای همیشه دور از دسترس خواهد بود…
«آیا تمامی کتاب تاریخ طبری معتبر است و یا می توان به همه بخش های آن استناد کرد؟»
چهارشنبه 96/06/08
محمد بن جریر طبری، تاریخنگار و مفسر مشهور قرآن است. او در سال 218 هجری شمسی در آمل طبرستان (مازندران) چشم به جهان گشود و در سال 301 هجری شمسی در بغداد درگذشت. «تاریخ الرسل و الملوک» معروف ترین نوشته او می باشد که بیان نکاتی پیرامون اعتبار و اتقان آن، ضروری به نظر می رسد؟
«تاریخ طبری» امروزه بنا بر نظر اکثر محققان، تنها از نظر زبان و نوع نگارش یا به عبارتی ادبیات آن، حایز اهمیت است و از منظر تاریخی چندان مورد وثوق نیست. بیشترین مطالب پیرامون اتفاقات صدر اسلام در این تاریخ درج شده است که بسیاری از تاریخنویسان از حدود یک قرن پس از وفات طبری در برخي از آنها تشکیک کردهاند. خود طبری نیز درباره بسیاری از روایتهای خود گفته است که درباره تشخيص ميزان اعتماد به سند آنها باید به خدا پناه برد.
مهمترین اشکال طبری در این است که او بدون تحقیق درباره سندیت، همه روایات و نقل قول اشخاص را در کتاب خود درج کرده است و بسیاری از این ناقِلان حدیث نسبت به اهل بیت پیامبر بغض و کینه داشتهاند. همچنین بسیاری از اشکالاتی که امروزه از سوی مخالفان نسبت به اسلام يا از وهابیت نسبت به مذهب شیعه وارد میشود، استناد به نقلهاي این کتاب دارد.
از سوي ديگر طبری بیشتر رخدادها بهویژه اتفاقات صدر اسلام را با تفصیل نقل میکند اما از برخی وقایع مهم چون جریان حجةالوداع و واقعه غدیرخم به سادگی ميگذرد و تا حد بسیاری آن را مختصر میسازد؛ که این رویه ممکن است با حریت ک مورخ و یا احاطه علمی او در تعارض باشد.
راويان مورد نقل در تاريخ طبري نيز مورد انتقاد بودهاند. براي نمونه، «سیف بن عمر التميمي» یکی از راویانی است که طبری بسیار به او استناد کرده است در حالي كه بسیاری از روایات او از نظر سندیت مخدوش است. علامه محقق زندهیاد سید مرتضی عسكری در کتاب «150 صحابی ساختگی» به نقد سیف بن عمر پرداخته و روایاتهای او را با دلایل عقلی و نقلی رد کرده است. علامه عسكری در برخی دیگر از کتابهای خود نیز به نقد تاریخ طبری پرداخته است.
«جامع البيان عن تاويل آي القرآن» مشهور به «تفسير طبري» نيز کتاب تفسیر قرآن محمد بن جرير طبری است. اين كتاب عمدتاً بر مبنای مرویات تفسیری از رسول اکرم و منقولات صحابه و تابعین، با ذکر سلسله سند کامل هر حدیث، تدوین شده است. طبری با وجود این که در ذکر اسناد و احادیث دقت می کند، غالباً به تحقيق در صحت سند و نقد آن اعتنایی ندارد. بر این اساس احادیث ضعیف از نظر سند و نيز اسرائیلیات در تفسیر او بسيار به چشم میخورد.
وجود اسرائیلیات و روايتهاي نامعتبر فراوان در تفسیر قرآن طبری، انتقادهای بسیاری از علما را بر انگیخته است. به عنوان مثال، طبری در تفسیر آیه 39 سوره آلعمران، آیه بشارت یحیی به حضرت زکریا، بیان میکند که زکریا وحی ملائکه را با ندای شیطانی اشتباه گرفت. شیخ محمد عبده عالم مشهور كه خود از اهل تسنن است، در تفسير «المنار» خود، در ذيل همين آيه، طبری را به این دلیل که هر حدیثی را هرچند با عقل ناسازگار باشد، نقل کرده به جنون حدیثی متهم کرده است. به باور عبده، همین یک مثال در جرح تفسیر طبری کافی است.
با تمام این اوصاف نمیتوان از تالیفات طبری بهسادگی گذشت. طبری دارای تالیفاتی است که خود آن ها برای استناد باید مانند هر کتاب دیگری مورد ارزیابی قرار بگیرد، و صرف این که برای استناد به مطلبی، آن را به تاریخ طبری ارجاع دهیم، بسیار دور از منطق و روش علمی خواهد بود.
ادامه دارد. . .
شيطان هم دم و دستگاهش را الكترونيكی كرده است!
چهارشنبه 96/06/08
خلوت!
همان دامی كه حضرت يوسف عليهالسّلام در آن گرفتار شد و تنها كاری كه میتوانست انجام دهد، گريختن بود…
و خدا درهای رحمتش را به روی او يكی پس از ديگری باز كرد و رهايی اش بخشيد.
چه خلوتی دنجتر از فضای مجازی؟
خلوتی كه در آن حتّی شرم نگاههايمان نيز مزاحم اختلاطمان نخواهد شد و استيكرها و شكلک ها جايگزين خندههای زير لب و عشوههای پنهانيمان خواهد شد…
همان چيزی كه در واقعيّت هرگز تصوّرش را نيز نمی كنيم و خودمان را از آن مبرّا میبينيم.
اين خلوت نيز همان خلوتی است كه رسول اكرم صلیاللهعليهوآلهوسلم فرمودند اگر زن و مردی در آن تنها شوند، نفر سومشان ابليس خواهند بود.
حواسمان باشد!
خدای دنیای مجازی، همان خدای دنياي واقعي است