موضوع: "افشاگری"
شیطان پیوسته در حال پرتاب تیر به سمت ماست. نگویید من ایمنم!، نه!، هیچ ایمنی در کار نیست.
سه شنبه 96/06/07
مدام در حال چاره اندیشی است که چگونه شما را زمین بزند.
این را باور کنید که شیطان برای ما مکر و حیله به کار می بندد؛ یعنی صبح تا شب برنامه ریزی می کند که چطور ایمان ما را از ما بگیرد و کاری کند که ما به آرزوهایمان تکیه کنیم.
چقدر از وعده هایی که در ذهن ماست و ما با آنها سر و کار داریم، وعده های شیطان است؟
وعده ی بزرگ شدن، وعده ی معروف شدن، وعده ی کسی شدن و…
گاهی انسان واجباتش را انجام می دهد، نماز می خواند روزه می گیرد اما در دام شیطان است!
مثلا کسی که ناسزا گویی می کند، شکم بارگی می کند، حرام خواری می کند، کینه توزی می کند، بخل دارد و… در دام شیطان است.
این فرد مانند کسی است که در خانه ی غصبی نماز می خواند.
در خانه ی غصبی برای سید الشهداء گریه می کند.
پول حرام گرفته و سفره ی اهل بیت علیهم السلام می اندازد.
«در روایت آمده از همزات شیطان به خدا پناه ببرید.
پرسیدند: آقا همزات چیست؟
حضرت فرمودند: بغض ما اهل بیت است.» گاهی شیطان بغض اهل بیت را در دل می اندازد.
«پرسید: مگر می شود ما با این اعتقادات محکم، نسبت به شما بغض پیدا کنیم؟
حضرت فرمودند: بله، با دشمنی با دوستان ما و دوستی با دشمنان ما، بغض ایجاد می شود.»
اهمیت شناخت و اطاعت امام ؟
سه شنبه 96/06/07
حسن بن علی وشاء روایت می کند به امام رضا(ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام باقى می ماند؟ حضرت رضا فرمود: خیر، گفتم: براى ما راویت شده که زمین باقى می ماند ولی خداى تعالى بر اهل زمین خشمگین است. امام فرمود: نه، باقى نخواهد ماند، در صورتی که امام نباشد زمین فرو می رود و نابود می شود.
عن الوشّاء قال: سألت أبا الحسن الرّضا (ع) هل تبقى الأرض بغیر إمام؟
قال(ع) : لا، قلت: إنّا نروى أنّها لا تبقى إلّا أن یسخط اللّه عزوجل على العباد
قال(ع) : لا تبقى إذا لساخت.
الکافی ج 1 ص 179 ح 13 سند صحیح
چند راوی از عمر بن اذینه روایت می کنند که یکى از دو امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرمود: انسان در شمار مؤمنین نباشد تا آن که خدا و رسول خدا و همه ائمه و امام زمان خود را بشناسد و در امورش به [دستورات] امام زمان ش رجوع کند و تسلیم اوامرش باشد، سپس فرمود: چگونه ممکن است کسى امام آخر را [بتواند] بشناسد [یا ادعا کند که می شناسم] و امام اول را [با وجود آن همه دلائل و معجزات و آن همه گذر زمان و دور شدن از محل نزاع] نشناسد؟ [پس طبیعتا کسی که مقابل امام اول و دیگر ائمه تسلیم نیست ادعای شناخت امام آخر دردی از او دوا نمی کند. چون چنین ادعایی یا خدعه است یا جهالت]
عن ابن أذینة عن غیر واحد عن أحدهما أنه قال(ع) : لا یکون العبد مؤمنا
حتى یعرف اللّه و رسوله و الأئمة کلهم و إمام زمانه و یرد إلیه و یسلم له
ثم قال(ع) : کیف یعرف الآخر و هو یجهل الأول؟
الکافی ج 1 ص 180 ح 2 سند صحیح
برخی نکات :
1_روایات متعدد و مکرری وارد شده که زمین هرگز از حجت الهی و امام معصوم خالی نخواهد بود. سنت خداوند است که زمین از حجت زنده خالی نباشد و سنت خداست که زمین با وجود او آرام گیرد.
2_وجود امام به معنای تولد در صدها سال بعد نیست. یا طوری نیست که هیچ دسترسی به او نباشد. خیر بلکه او برای درجات بالای علم و ایمان مشهود است و حتی اهل اضطرار از او بهره مند هستند. موضوع رد مشاهده سندا ضعیف و درباره اشخاص دغلکار و دکان دار و فاقد صلاحیت شرعی است.
3_ورود به دایره ایمان، توحید و نبوت و امامت و اطاعت از دستورات انبیاء و اوصیاء را می طلبد. 4_پذیرش برخی انبیاء و اوصیاء و برخی از ائمه و و رد بقیه، به معنای خروج از دایره ایمان است.
5_پذیرش برخی دستورات شرعی و انکار آگاهانه اوامر دیگر ، نیز به معنای خروج از ایمان است. 6_این از مسلمات روایات سنی و شیعه است که “من مات ولم یعرف إمام زمانه، مات میتة جاهلیة” و این معرفت در قدم اول شناخت اسم و رسم و سپس اعتقاد به ولایت او و سپس اطاعت از اوست.
والسلام علیکم و رحمه الله.
اسمش فضای مجازی است درحالیکه واقعاً فضای حقیقی است!
سه شنبه 96/06/07
رهبر انقلاب: دوران کنونی برای حوزههای علمیّه و برای روحانیّت یک ویژگیهایی دارد که با دورانهای قبل فرق میکند که این اختصاصات به نفع و در جهت توفیق روحانیّت است…
یکی از خصوصیّات ممتاز امروز، آماده بودن وسایل رساندن پیام است؛ همین فضای مجازی … که «اسمش فضای مجازی است درحالیکه واقعاً فضای حقیقی است»؛ یعنی این فضا درون زندگی بسیاری از مردم حضور دارد. خب همین فضای مجازی یک ابزار است؛ یک ابزار بسیار کارآمد برای اینکه شما بتوانید پیامتان را به اقصیٰ نقاط دنیا برسانید، به گوش همه برسانید. این امکان دیروز نبود، امروز هست. یکی از امتیازات این است.
ولایت معنوی ولی فقیه
سه شنبه 96/06/07
آیا ولی فقیه همچون پیامبر اکرم (ص) می تواند واسطه ی خیر و برکت الهی (ولایت معنوی) برای امت باشد یا خیر؟
ولايت فقيه استمرار ولايت سياسي و معنوي ائمه معصومين (ع) است. ولي فقيه بدليل:
1. فضايل اخلاقي و کمالات معرفتي خويش،
2. کارويژه هايي که درتحقق احکام و معارف ديني و هدايت و تکامل جامعه اسلامي دارد،
3 .نيابت و عنايت امام زمان(عج)،
علاوه بر زعامت سياسي، قطعاً واسطه خير و برکت الهي است. و به هر ميزان فقيه از اين کمالات برخوردار باشد مي تواند مظهري از انسان کامل بوده و به همان مقدار از مقام ولايت معنوي برخوردار باشد.
ر.ک: http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=112294
و؛از ولايت سياسي تا ولايت معنوي ،دکتر سید سلمان صفوی،ملت آن لاين. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 3/100141986)
تئوري توطئه يا توهم توطئه؟
سه شنبه 96/06/07
تئوري توطئه يا توهم توطئه را شرح داده و بگوييد چه اختلالاتي باعث ان ميشود؟
با سلام، تئوري توطئه يا توهم توطئه يكي از تئوريهاي مطرح در بين نظريهپردازان و تحليلگران سياسي است كه علاوه بر رواج در بين بسياري از سياستمداران و صاحبان قدرت، بسياري از افراد جامعه نيز در تحليلهاي عاميانه خود آن را به كار ميگيرند؛ بهگونهاي كه به فرهنگ سياسي در جامعه تبديل شده است.
از اين تئوري تعاريف متعددي ارائه شده است كه حاصل همه اين تعاريف اين است كه تئوري توطئه نظريهاي است كه حوادث تاريخي و تحولات آشكار اجتماعي را محصول مستقيم دسيسههاي پشت پردهي گروهي معدود از توطئهگران ميداند و فرض را بر اين مي گذارد كه دستهاي آشكار ـ و بيشتر ـ پنهان رقم زننده مقدرات فرد، جامعه و يا يك ملت هستند. اين نوع تبيين معمولا داراي سه ويژگي بنيادي است كه بارزترين آن انتساب حوادث به عوامل خارجي است؛ خواه اين عامل خارجي يك قدرت بيگانه باشد يا يكي از احزاب و جناحهاي رقيب باشد. ويژگي ديگر اين تئوري فراگيري آن نسبت به همه حوادث سياسي و اجتماعي و حتي فرهنگي و مذهبي است. از ديدگاه طرفداران اين تئوري همه انقلابها، شورشها، جنگها، عقبماندگيها و وابستگيهاي سياسي و اقتصادي، ترورهاي سياسي و كمبودهاي اقتصادي و… را دست پنهان بيگانه كارگرداني ميكند. ويژگي ديگر اين تئوري فقدان استدلال و تحليل علمي در آن است. همه كساني كه بر اين اساس به تحليل حوادث ميپردازند بسياري از وقايع اجتماعي را بدون كاوشهاي علمي و كشف علل حادثه به توطئه ديگران نسبت ميدهند بهطوري كه گويا حوادث عالم به غير از توطئه نميتواند علل ديگري داشته باشد. به عنوان نمونه در تبيين علي انقلابها هوادران انقلاب يا كساني كه از آن سود جستهاند انقلاب را به قيام دليرانه تودههاي ناراضي مردم نسبت ميدهند ولي مخالفان انقلابها و محافظهكاران سياسي غالبا علت انقلاب را به دست پنهان و توطئهگر بيگانه نسبت ميدهند و فراماسونها و صهيونيزم بينالمللي و كارتلهاي نفتي و دستگاههاي جاسوس و ابرقدرتها يا تركيبي از آنان را عامل وقوع انقلاب ميدانند.
به اعتقاد برخي صاحبنظران، تئوري توطئه در خاورميانه، بيش از ديگر مناطق جهان و در ايران بيش از كشورهاي ديگر خاورميانه مطرح است. در ايران اين نوع تفكر را «دايي جان ناپلئوني» مينامند كه برگرفته از رمان و مجموعه تلويزيوني معروفي به اين نام است. بهطور كلي دو رويكرد افراطي و منطقي در زمينه تبيين پديدههاي سياسي و اجتماعي ايران بر اساس توطئه و دخالت بيگانگان وجود دارد. در رويكرد افراطي اولويت دادن به نقش عوامل خارجي به صورت مطلق در نظر گرفته ميشود. بر اين اساس تمامي رويدادها، عزل و نصبها، تغيير دولتها و حتي جنبشهاي بزرگ انقلابي در ايران از جمله انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي 1357 از ابتدا تا انتها به وسيله بيگانگان طراحي گرديده و توسط عناصر داخلي آنان به اجرا درآمده است. از اين ديدگاه هر اتفاقي، حتي بياهميتترين اتفاقات، برخاسته از تباني و توطئهچيني قدرتهاي خارجي است و دستهاي پنهان پشت پرده آن را ترتيب دادهاست. اما با رويكرد متعادل و منطقي، رويدادهاي مهم و برجسته بر اساس دخالت موثر و تعيينكننده عواملي داخلي تحليل ميشود و در سطح پايينتري براي عوامل خارجي نيز استقلال و تأثير قائل است.
علل گرايش به تئوري توطئه
گرايش به كاربرد اين تئوري در تحليلهاي سياسي و اجتماعي در دو سطح عام و خاص قابل بررسي است. به طور عموم كساني كه به اين نوع تحليل روي ميآورند به منظور فرافكني و توجيه عدم موفقيتهاي خود ميباشد. بسياري از حاكمان نالايق شكستها، عقبماندگيها و مشكلات درونيشان را با فرافكني به جوامع بيروني و عوامل خارج از مرزهاي ملي نسبت ميدهند. سياستمداران فعال در حوزه قدرت غالبا از آن به عنوان سپر بلا و يا ضد حملههايي عليه مخالفان بهره ميگيرند. به علاوه رژيمهاي سركوبگر براي حذف و نابودي مخالفان، آنان را بر پايه ترويج توطئهگرايي در ميان جامعه به آساني به بالاترين جنايات سياسي مانند خيانت، جاسوسي و براندازي خارجي متهم نمايند. در كنار عللي مانند توجيه ضعفهاي داخلي و سركوب مخالفان، اهداف ديگري مانند ساده كردن تحليل حوادث و ايجاد حالت اقناع و كاستن از انتقاد به بهانهي بهرهگيري بيگانگان ميتواند از علل گرايش دولتها و گروههاي سياسي و تحليلگران اجتماعي وابسته به آنان به تئوري توطئه باشد.
اما به طور خاص و در مورد ايران، علل و زمينههاي مختلفي براي توطئهپنداري وجود دارد. عوامل مؤثر در جذابيت توهم توطئه در فكر ايراني را ميتوان در عوامل سياسي، فرهنگي و رواني ـ اجتماعي بررسي كرد، اما در اين ميان نقش عوامل سياسي بسيار برجسته و ديگر عوامل، مكمل و تقويتكنندهي عوامل سياسي هستند.
مهمترين علل و زمينههاي توطئهپنداري در ايران عبارتند از:
1. فرار عمدي از بحران براي گروهي كه انديشههاي آرماني را اعلام مينمايند ولي از عملي كردن اين انديشهها ناتوان هستند. در اين موارد تنها راه حل براي توجيه ناسازگاري آرمانها با واقعيات بيروني جامعه تمسك به عوامل بيروني به عنوان مانع دستيابي به آرمانها ميباشد.
2. اطلاعات محدود، سانسور و فقدان آزادي بيان و تعامل آزادانه آراء و عقايد گوناگون نيز موجب آسيبپذيري مردم در برابر شايعات گوناگون توطئهپردازان ميشود.
3. ساختارهاي قدرت مطلقه در ايران و استبداد سياسي.
4. برخي عوامل تاريخي و جامعهشناختي نظير سابقه تاريخي دخالت و نفوذ سياسي قدرت هاي خارجي در ايران.
5. فقدان روحيه كندوكاو در تحقيقات اجتماعي ـ تاريخي نيز كمك زيادي به شكلگيري اين فرهنگ و باور اجتماعي نموده و فرهنگ سياسي جامعه به طور فزايندهاي متاثر از ذهنيت توطئهاي در تمامي ابعاد گرديده است.
برخي از نويسندگان علل دوام تئوري توطئه را علي رغم ضعفهاي بارز در مباني روششناختي در آن، وجود حجم بالايي از اسناد تاريخي مبتني بر دسيسهها و توطئهگريها در ايران است. همچنين نقاط قوت اين تئوري در قبال تئوريهاي ساختارگرايانه كه صرفا خود را منحصر در حصار تنگ ساختارهاي اجتماعي نمودهاند از ديگر علل تقويتكننده اين تئوري ميباشد. افرادي مانند مهدي بازرگانان، ماروين زونيس، گراهام فولر و دانيل پاييز نيز به عامل «دخالت قدرتهاي خارجي»در ترويج تئوري توطئه در فرهنگ سياسي معاصر ايران اشاره دارند.
نقد تئوري توطئه
تئوري توطئه از مباحث «تبيين علي» در علوم انساني و اجتماعي است كه به دنبال يافتن علت براي رويدادهاي اجتماعي است، لكن در اين راستا ره به خطا برده و همه علتها را به توطئه منتهي ميكند. اينگونه تحليلها بدون توجه به عوامل داخلي زمينهساز توطئه خارجي و نقش نيروهاي اجتماعي، هيچگونه جايگاهي براي رقابت، حوادث عادي و طبيعي و كنش و واكنش انسانها و جوامع در سطوح عقلاني و عاطفي در نظر نميگيرند. در حاليكه ماهيت بسياري از حوادث و مسايل سياسي و اجتماعي اينگونه است كه ارتباط تنگاتنگي با ساير پديدههاي اجتماعي و با بسترهاي تاريخي دارد. بنابراين منحصر دانستن علل و عوامل پيچيده پديدههاي مختلف اجتماعي در توطئه بيگانه روشي نادرست است كه امكان درك و تبيين صحيح از تحولات و رويدادهاي اجتماعي را از بين ميبرد. البته رد تئوري توطئه بدين معنا نيست كه اساسا هيچ توطئهاي در هيچ موردي در كار نيست و آنچه كه توطئه خوانده ميشود همه خواب و خيال و توهم است بلكه منظور آن است كه در تبيينهاي علي از حوادث سياسي و اجتماعي بايد ابعاد و جنبههاي گوناگون را به صورت علمي مورد بررسي قرار داد. در برداشت علمي، «توطئه» به عنوان فرضيهاي در نظر ميآيد كه قابل رد يا اثبات است و در پرتو دادههاي عيني و اسناد و مدارك تاريخي و بدون جانبداري عاطفي مورد بررسي و تحليل علمي قرار ميگيرد و از اين رو قابل اثبات و يا رد و انكار است. اما با نگاه جزمگرايانه و غيرعلمي راهي جز توطئه بيگانه براي تبيين حوادث وجود ندارد.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- آبراهاميان، يرواند؛ و اشرف، احمد؛ و همايون كاتوزيان، محمدعلي؛ جستارهايي درباره تئوري توطئه در ايران، ترجمه محمدابراهيم فتاحي، تهران، نشر ني، 1382، چاپ اول.
2- كاشي، غلامرضا؛ تئوري توطئه يا فرايندهاي پنهان سياسي، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ش 3، پاييز 1376.
3- تربتي، سروناز؛ تئوري توطئه، تهران، گفتمان، چاپ اول، 1378.
4-غفاري هشجين، زاهد؛ «نقش نيروهاي بيگانه در پاگيري و گسترش تئوري توطئه در ايران از مشروطيت تا انقلاب اسلامي»، اطلاعات سياسي اقتصادي، 29 شهريور 1382، سال 17، ش 191ـ 192.
5- رمزي، رابين؛ تئوريهاي توطئه، ترجمه احمد سيف، تهران، فصل سبز، چاپ اول، 1382.