خودآگاهی در پیامهای گفتار و رفتار...

حوصله ندارم: یعنی میشه حوصله نداشت!

مامان بزرگ رو اذیت نکنی: یعنی میشه اذیت هم کرد!

این که راحت تره: یعنی باید کارهای راحت تر را انتخاب کرد!

آدم باید زرنگ باشه: یعنی برو حق بقیه را بگیر تا بشی زرنگ!

مرد که گریه نمیکنه، یعنی اگه ناراحت بودی وانمود کن که نیستی!

ابراز محبت لوس بازیه: یعنی هر حسی داشتی عکسش را ارائه کن تا بشی چوب خشک!

باید حقت را بگیری: اغلب یعنی هر صدایی یک مارش جنگ است و باید فقط مراقب این باشی که همه چیز حق توست و باید با فریاد و حمله بگیریش .

یا گفتن عبارتهایی که خدا و پیامبر (علیه و آله السلام) و رساله مراجع تایید نمیکنند: وظیفه زن خونه داری و بچه داریه. مرد باید فقط بره پول بیاره. زن که نباید وقتی مرد میاد خونه بیرون باشه. وقتی من میام باید غذا حاضر باشه.

(محبت و اخلاق و کمک به هم، این بلوغ عاطفی که دیگری را بیش از خودت دوست داشته باشی و تلاش کنی برایش هر کاری میتونی بکنی، با طفل طلبکار بودن و خدمتگزار بی جیره و مواجب فرض کردن دیگری چقدر فرق میکند.)

یا رفتارهای عملی ما مثل زیاد تلویزیون دیدن و عریض و طویل کردن این قوطی وقت تلف کن.

یا بدخلقی ها، زیاد خوابیدن، به همدیگر بی توجهی کردن و ساز خود را زدن.

 اتاق و آشپزخانه را به هم ریخته نگاه داشتن و یک روزی مرتب کردن.

دستور دادن: این را بده ، آن را ببر، باید آن را بخری، باید مسافرت فلان جا بیایی، باید این غذا را حتما بخوری.

ایراد گرفتن مداوم از دیگران، چرا نشستی، چرا نخوردی؟ چرا ننوشتی؟ چرا نخوابیدی؟ چقدر دیر اومدی، این چیه که خریدی؟

مرور مکرر خاطرات و نظر دادن مداوم در مورد کارهای دیگران: یعنی تلخ و سیاه کردن خیال خود و دعوت همیشگی از شیطان برای القاء توهمات و نتیجه گیری های نادرست ، نظر دادن های غیرلزوم، غیبت، منفی بافی، غرغرو شدن و سر بردن حوصله اطرافیان: حالا که اینطوری کرد، منم قهر میکنم، جوابشو میدم، نفرینش میکنم …. چقدر زشت و سیاه میشیم  خوبه آدم خودشو دوست داشته باشه  و نخواد مثل آدمای اینطوری باشه!

اگر هر که با حق است، حق با اوست (علی مع الحق و الحق مع علی)، حق مسئولیت و تکلیف هر کسی دربرابر خداست. حق من یعنی من اجازه چه کاری را دارم و اجازه چه کاری را ندارم. میشود برای رسیدن به خواسته لازمی از قبل زمینه سازی و دیگران را با موضوع همراه کرد و از بسیاری موضوعات ساده و کودکانه یا جهالتهای خردسالانه اهل دنیا عبور کرد و گذشت.

به جای اینکه یکبار بگوییم: بد بود، یا خوب بود، هر کس باید مراقب وظیفه خودش باشد. او بد کرد؟ من یاد بگیرم بدی نکنم. تلخ نباشم، شیرین و مهربان رفتار کنم. دیگران و نیازهایشان را درک کنم. به اثر پیامهای گفتار و رفتارم بر دیگران توجه کنم. حتی اگر دیگران رفتارشان خیلی هم بد باشد، من هر حرفی را نزنم، چون خدا هست و می بیند و به این زودی ها قرار است فرصت امتحان تمام شود و برویم. و اونطرف هیچکس نمیپرسد او چه کار کرد چون او هم حساب و جزای خودش را دارد. می پرسند تو چه کار کردی؟ شاید اونها همه اش فیلم بود فقط برای دیدن واکنش تو. غصه خوردی و از حرص و عصبانیت و غم مردی و همه چیز را برایش فدا کردی یا قوی تر و بهتر شدی و امتیاز جمع کردی؟

قرار نیست ما با همه موافق باشیم. قرار نیست همه مطابق نظر ما رفتار کنند. تا دنیا بوده همه چیز سرجای خودش نبوده و قدر یوسف های خدا را ندانسته اند. هنر این است که با وجود ناراستی های اطراف، بتوانیم راست و قوی و سالم و زیبا بمانیم و همسایه و همنشین یوسف و محمد (علیهم السلام) بشویم.

 آیا اینقدر خودآگاهی داریم که بفهمیم “من” چه میگویم و چه میکنم؟ و چه حسی دارم؟ و چرا؟

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.