موضوع: "تمثیلات قرآنی"

آیه‌ای که فقط نیمۀ اولش را بلدیم!

 کسی که عظمت خدا در دلش ننشسته باشد، وقتی از محبت خدا برایش بگویند، یک‌مقدار لذت می‌برد، اما نمی‌تواند این محبت را پاسخ دهد. کسی که عظمت خدا در دلش وارد نشده، نمی‌تواند محبت خدا نسبت به خودش را درست درک کند و جواب این محبت را بدهد. اگر بخواهیم محبت خدا را درک کنیم و این محبت در ما اثر بگذارد، اول باید عظمت خدا در دل ما بنشیند.

 یک آیۀ قرآن هست که نیمۀ اولش را همه شنیده‌اند: «اُدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید، جوابتان را می‌دهم.» این قسمت از آیه را همه بلد هستند چون پر از مهربانی است، معمولاً همۀ ما هر چه آیۀ محبت‌آمیز هست بلدیم. اما بقیه این آیه را خیلی‌ها بلد نیستند. چرا؟ چون بقیۀ آیه از عظمت خدا صحبت می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ؛ کسانی که نسبت به عبادت من تکبر وزرند، به زودی با کمال ذلت و خواری داخل جهنم خواهند شد.»

 این خداست که در جای‌جای قرآن از عظمت خود سخن می‌گوید. به نظر شما اگر خدا از عظمت خودش سخن بگوید و عظمت خودش را نشان دهد، دیگر کسی طرف او نمی‌رود و عاشق او نمی‌شود؟ اتفاقاً عشق به خدا از رؤیت عظمت مقام ربوبی آغاز می‌شود. چه کسانی خدا را ملاقات می‌کنند؟ «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» هر كس از حضور در پيشگاه عزّ ربوبيت بترسد.

حالا دوباره به معنای این آیه توجه کنید. خداوند ابتدا می‌فرماید: «اُدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید، من جوابتان را می‌دهم.» بعد بلافاصله می‌فرماید: «کسانی که تکبر کنند و درِ خانه من نیایند و از من چیزی نخواهند، اگر دیگران را عادی به جهنم می‌برم، آنها را به خاطر تکبرشان، با خواری و ذلّت به جهنم خواهم برد.» در واقع معنایش این است: «من خدای تو هستم که دارم به تو می‌گویم مرا صدا بزن تا جوابت را بدهم، آن‌وقت تو سرت را پایین انداخته‌ای و لال شده‌ای! یا اینکه اصلاً اعتنا نمی‌کنی و می‌روی؟» این نوع برخود، نشانۀ تکبر انسان نسبت به خداوند است.

 به مجلس ختم که می‌روی، وقتی بچه‌ای سینی خرما را جلوی شما می‌گیرد و می‌گوید «بفرمایید»، بی‌اعتنا از کنارش رد نمی‌شوی، چون بی‌ادبی محسوب می‌شود، هرچند طرف مقابل شما یک بچه است. اگر هم خرما نخواهی، برمی‌گردی می‌گویی: «خیلی ممنون. میل ندارم. تشکر.» بالاخره یک جوابی می‌دهی. حالا خداوند با آن عظمت و جلال، آمده جلوی شما و می‌فرماید: «از من چیزی بخواهید تا به شما بدهم!» اما تو سرت را پایین انداخته‌ای و بی‌اعتنا رد می‌شوی؟ یعنی داری به خدا تکبر می‌کنی؟ محبت خدا را پس می‌زنی؟ بی‌نیازی خودت را اعلام می‌کنی؟! خدا هم با کسی شوخی ندارد.

 می‌دانی چرا نمازی که تعقیبات نداشته باشد قبول نیست؟ چون خدا بعد از نماز به تو می‌فرماید: «بنده من نماز خواندی؟ از من حساب بردی؟ امر مرا اجرا کردی؟ احسنت! حالا تو یک دعای مستجاب پیش من داری، از من بخواه تا به تو بدهم.» بعد یک دفعه‌ای خدا نگاه می‌کند می‌بیند که بنده‌اش بدون اینکه چیزی بخواهد، دارد از سر سجاده بلند می‌شود و می‌رود! این کار معنایش چیست؟ آیا بی‌اعتنایی به خدا نیست؟ آیا تکبر و اعلان استغناء و بی‌نیازی از خدا نیست؟

 رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند در مورد کسی که بعد از نماز تعقیبات نمی‌خواند و از خدا چیزی نمی‌خواهد، به ملائکه‌اش چنین می‌فرماید: «ملائکه من، این بندۀ مرا نگاه کنید. امر مرا انجام داد ولی از من حاجتی نخواست. انگار از من بی‌نیاز است. نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید» اصلاً بنده‌ای که به من نیاز ندارد، برای چه آمده امر مرا اجرا می‌کند؟ نکند با این کارش می‌خواهد بگوید «نه تو خدا هستی و نه من بندۀ تو هستم»؟!

دعا نکردن و حاجت نخواستن در جایی که خداوند به ما فرموده است «اگر حاجتی بخواهید جوابتان را می‌دهم»، بی‌ادبی نسبت به پرودگار عالم است.

 

? بخشی از کتاب “چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟” اثر علیرضا پناهیان

معجزات قرآن(زمین کروی)

زمين كروى

{يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ}

شب را بر روز مى پيچاند و روز را بر شب مي پيچاند (الزمر ۵)

لغاتى که براى تشريح جهان در قرآن کريم به کار رفته است بسيار مهم اند. در اين آيه لغت تکوير پيچانيدن ترجمه ميشود. مثلا اين لغت براى پيچانيدن لنگى يا دستار به کار برده ميشود.
معلومات اين آيه در مورد پيچيده شدن روز و شب بالاى يکديگر شکل زمين را بيان ميکند. اين قضيه صرف در حالتى امکان پذير است که زمين کروى باشد. قرآن کريم کروى بودن زمين را در قرن هفتم واضح ساخته بود. در حاليکه علم نجوم آنوقت زمين را هموار فکر ميکرد و تمام محاسبات علمى خود را به اساس سطح هموار انجام ميداد. و بالاخره در عصر حاضر منجمين به اين موضوع پى بردند.

دیدگاه قرآن و اسلام پیرامون کروی بودن زمین چیست؟ آیا علم یا دین اعلام کرده‌اند که زمین مسطح و تخت است؟

در این مقاله نشان می‌دهیم که نه تنها قرآن با کروی بودن زمین مخالفت نکرده است, بلکه قویا کروی بودن زمین را تایید کرده است و مراجع نیز این موضوع را اعلام کرده‌اند. از این رو کسانی که ادعا میکنند زمین تخت و مسطح است به هیچ وجه پیرو قرآن و اسلام نیستند. ابتدا تعدادی از آیاتی را بررسی میکنیم که ادعا میشود به مسطح بودن زمین اشاره دارند:

?1: وَ إِلىَ الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَت‏.

و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است( غاشیه 20 )

توضیح: کلمه‌ی “سطحت” که در آیه‌ی بالا آمده است به معنی گستردگی همراه با همواری است و به هیچ‌وجه ربطی به غیرکروی بودن زمین ندارد. اجرام کروی که بسیار بزرگ هستند به دلیل وسعت، دارای سطح گسترده و هموار (صاف) هستند. ( قرآن علاوه بر همواری‌‌ها و صافی‌های زمین به ناهمواری‌های آن نیز اشاره کرده است : 27 فاطر)

 

?2: وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ

و زمین را گستردیم(مسطحش کردیم) و در آن کوه‏هاى ثابتى افکندیم و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم ( آیه 19 سوره حجر)

توضیح: “مد ارض” که در آیه‌‌ی بالا آمده است به معناى گستردن طول و عرض آن است، و اگر خدا زمین را نمی‌‌گستراند و از سلسله‏ کوه‌‌‌ها پوشیده مى‏شد صلاحیت کشت و زرع و سکونت را نداشت و جانداران کمال حیات خود را نمى‏یافتند. منظور از « مدّ » و گستراندن این نیست که زمین کروی نیست بلکه مقصود این است که سطح زمین به طور کامل برجسته و ناهموار خلق نشد که اگر این گونه آفریده می‌شد انسان در این زمین نمی‌توانست به خوبی زندگی نماید, کشت و زرع داشته باشد و اسباب راحتی خود را فراهم آورد. چنان که روند آیات بعد که در شمارش نعمت‌های راحتی بخش انسان‌اند، نیز بر این مطلب دلالت دارد.

منابع:

الف: طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 12، ص 138 و 139، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، 1417 ق

ب: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11 ، ص 52 و 53، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ اول، 1374 ش.

 

?3: وَ یَوْمَ نُسَیرِّ الجِْبَالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَ حَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنهُْمْ أَحَدًا (آیه 47 کهف )

ترجمه : و روزى را به خاطر بیاور که کوه‏ها را به حرکت درآوریم و زمین را آشکار و مسطح مى‏بینى و همه آنان [انسانها] را برمى‏انگیزیم، و احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد.

توضیح :منظور از « بارزة » مسطح به معنی « غیر کروی » نیست بلکه به معنی « بدون پستی و بلندی » است.


?4: أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا

آیا ما زمین را بسترى نساختیم(آیه 6 سوره النبأ)

توضیح: کلمه” مهاد” در این آیه به معنى مکان آماده و صاف و مرتب است، و در اصل از” مهد” به معنى محلى که براى استراحت کودک آماده مى‏کنند ( اعم از گهواره و یا بستر ) گرفته شده است.

منبع: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه ، ج 26 ، ص 16 و 17

این معنا مثل معناى آیه‌ی ” الْأَرْضَ فِراشاً” ( 22 سوره بقره) است که اعلام میکند زمین را مانند فرشى گسترده برایتان قرار داده است.

منبع: خسروى حسینى، سید غلامرضا، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ص 261، انتشارات مرتضوى - تهران، چاپ دوم، 1375 ش.


✍️ همچنین در قرآن آیات زیادی وجود دارد که بر کروی بودن زمین دلالت دارند که ما یک آیه را ارائه می‌کنیم:

یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیْل

شب را بر روز و روز را بر شب بپوشاند (آیه 5 سوره الزمر)


در تفسیر این آیه آمده است: اگر انسانى بیرون کره‌ی زمین ایستاده باشد و به منظره حرکت وضعى زمین به دور خودش و پیدایش شب و روز بر گرد آن نگاه کند، مى‏بیند که گویى به طور مرتب از یک سو نوار سیاه رنگ شب بر روشنایى روز پیچیده مى‏شود و از سوى دیگر نوار سفید رنگ روز بر سیاهى شب، و با توجه به این که کلمه‌ی"یکور” که در آیه‌ی بالا آمده است از ماده” تکویر” به معنى پیچیدن است … نکته لطیفى که در این تعبیر قرآنى، نهفته است آشکار مى‏شود و آن اینکه زمین کروى است و به دور خود گردش مى‏کند، و بر اثر این گردش، نوار سیاه شب، و نوار سفید روز، دائما گرد آن مى‏گردند، گویى از یک سو نوار سفید بر سیاه و از سوى دیگر نوار سیاه بر سفید پیچیده مى‏شود.

منبع: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 376


✅ همانگونه که مشاهده کردید نه تنها در قرآن هیچ آیه‌ای وجود ندارد که بر تخت بودن زمین دلالت داشته باشد بلکه آیات زیادی از قرآن بر کروی بودن زمین دلالت دارند و این موضوع را مراجع نیز اعلام کرده‌اند. علم نیز قویا کروی بودن زمین را نشان داده است و این موضوع از بدیهیات است

 

خانه ی بی قرآن چه گرفتاریهایی دارد؟

 امام صادق عليه السلام:

خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:

 بركتش كم شده،(دائم مشکل مالی دارند.)

 فرشتگان آن را ترك مى كنند(رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.)

نزاع و جدال در آن خانه زیاد است.)


?كافى، ج ۲ ، ص ۴۹۹ ،


زندگی به سبک قرآن

 

آیه امید در قرآن؟

قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمه الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هو الغفور الرحیم؛(407)

بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

نومیدی و گروه کافران

لا تیأسوا من روح الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون؛(408)

از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می شوند!

امید به هدایت

اذهبا الی فرعون انه طغی فقو لا له قولاً لیناً لعله یتذکر او یخشی؛(409)

بسوی فرعون بروید؛ که طغیان کرده است! اما بنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد!



1 3